وبلاگ :
همسفرمهتاب
يادداشت :
شد كعبه حرمخانه ميلاد علي
نظرات :
41
خصوصي ،
109
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
پريسا
كرامت
هر چند هزاران كرامت از اين بانوى بزرگوار سر زده است، اما فقط نمونهاى را نقل مىكنيم. مرحوم ثقةالاسلام نورى از سيد محمدباقر سلطانآبادى نقل مىكند:
«به چشمدرد شديدى در چشم چپ مبتلا شدم. هرچه درمان كردم فايدهاى نكرد و برعكس مريضىام شديدتر شد. بعضى از دكترها مىگفتند قابل علاج نيست. برخى هم قول شش ماه بعد مىدادند و من هر روز از روز قبل نالانتر مىشدم تا اينكه سياهى چشمم گرفته شد و ديگر نمىتوانستم بخوابم. در آن موقع يكى از دوستانم براى خداحافظى به ديدنم آمد. او مىخواست به كربلا برود. من هم با او همراه شدم. در منزل اول دردچشم شديدتر شد و همه مرا شماتت مىكردند مگر يك نفر. بالاخره به منزل دوم رسيديم، درد شديدتر از قبل شد و ورم چشمم افزونتر؛ تا اينكه نزديك سحر آرام شد.
در عالم رؤيا عقيله بنى هاشم، زينب كبرى3، را ديدم كه گوشه مقنعهاش را به چشمم مىكشيد. از خواب بيدار شدم و چشمم خوب شد. دوستانم باور نمىكردند، سوار شديم در بين راه درد و ناراحتى احساس نمىكردم. من كه هميشه ناراحت و عاجز بودم، پيش خود گفتم: كاش بسته روى چشمم را باز مىكردم. تا باز كردم، ديدم همهچيز را مىبينم. صدا زدم كه رفقا بياييد. همه آمدند و گفتند: كدام چشمت درد مىكرد؟ گفتم: چشم چپم بود. هرچه نگاه كردند تفاوتى بين چشم چپ و راستم نديدند(17)».