آنها که محققان راهنددر مسند فقر پادشاهنددر رزم، يلان بينبردنددر بزم، سران بيکلاهندکعبه صفتاند و راه پيمايباور کني آسمان و ماهندبر چرخ زنند خيمهي آههم خود به صفت ميان آهندبازيچهي دهرشان بنفريفتزانگه که در اين خيال کاهندمستان شبانهاند اماصاحب خبران صبحگاهندخاقانيوار در دو عالماز دوست رضاي دوست خواهند
*****
چه سرنوشت غم انگيزي که کرم کوچک ابريشمتمام عمر قفس مي بافت ولي به فکر پريدن بود****************
خدا اگر چه ز پاکان دعا قبول کنددعا کنم من و گويم خدا قبول کندفشاند آن که ز ما آستين رد به دو کونکجا نياز من بينوا قبول کندز روي ساعد سلطان پريده شهبازيچگونه طعمه ز دست گدا قبول کنددر خز اين درد و دوا چه بگشايندکه غير بي جگر آنجا دوا قبول کندبلا و عافيت آيند اگر به معرض عرضحريف عشق بلاشک بلا قبول کندمکن قبول ز کس دعوي محبت پاککه درد را بگذارد دوا قبول کنداگر قبول کند مرد هر کجا درديستکسي که درد ندارد کجا قبول کندفقيه قابل عفو و فقير نا قابلازين ميانه کرم تا که را قبول کندشوم چو محتشم از مقبلان راه خداگرم به بندگي آن بيوفا قبول کند