• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : چقدر ازخدا وازخود دورشديم ؟!!
  • نظرات : 27 خصوصي ، 127 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    وقتي قلم ها بخاطر تو به طپش افتاد
    وقتي نگاهها درتو متوقف شد
    وقتي صداها در تو گم شد
    من سکوت را خواهم شکست به اميدي که تو آغاز کني خواندن را
    سوگند به تمام باورهاي سبز زندگيم
    که تو قشنگترين بهاري که خزان ندارد با شروع فصل سرد و آغاز نمي شود با غنچه هاي سفيد و معطر مي کني گل ياس و رازقي را
    ميشود تو را باور کرد وقتي با تو سبز ميشود
    شکوفه هاي و حشي نعنا مي شود
    رفتنت را ديد با کوچ پرستوها امّ
    نمي شود زندگي کرد... خنديد ... اينجا که نيستي .