روز صبح تو بيمارستان طبق معمول،پزشك اومد بيماراشو ويزيت كنهديد يه پيرمرد چهارزانو نشسته رو تخت، سرم به دستش داره قرآن ميخونهپزشك كه اعتقادي به اسلام نداشت گفت:پيرمرد تو كه معنيشو نمي فهمي واسه چي ميخوني؟پيرمرد با آرامش گفت: پسرم از قرصايي كه تو هم به من ميدي چيزي نميفهمم ولي بايد حتماْ اونا رو بخورم !