• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : صبر و رضايت 2
  • نظرات : 33 خصوصي ، 137 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ريحانه 
    برترى دانش و تفوق علمى:
    دومين عامل شهادت امام جواد عليه السلام را مى‏توان حضور قوى و كار آمد حضرت در صحنه ‏هاى علمى و برترى دانش آن حضرت بر شمرد زيرا كه ‏اين امر ناتوانى خليفه را در مقابل امام جواد عليه السلام كه بسيارى ‏خلافت را حق آنان مى‏دانستند به نمايش مى‏گذاشت. و ضعف بنيه علمى ‏دانشمندان دربارى را هر چه بيشتر آشكار مى‏ساخت كه از ميان‏ مباحثات متعدد حضرت يكى از آنها را برگزيده و نقل مى‏كنيم.
    «زرقان‏» كه با «ابن ابى داود» دوستى و صميميت داشت مى‏گويد يك روز ابن ابى داود از مجلس معتصم باز گشت، در حالى كه به ‏شدت افسرده و غمگين بود علت را جويا شدم گفت: امروز آرزو كردم ‏كه كاش بيست ‏سال پيش مرده بودم پرسيدم چرا؟ گفت: به خاطر آنچه‏ از ابوجعفر «امام جواد عليه السلام ‏» در مجلس معتصم برسرم آمد. گفتم:
    جريان چه بود؟ گفت: شخصى به سرقت اعتراف كرد و از خليفه‏«معتصم‏» خواست كه با اجراى كيفر الهى او را پاك سازد. خليفه‏ همه فقها را گرد آورد و محمد ابن على «حضرت جواد عليه السلام‏» را نيز فراخواند و از ما پرسيد دست دزد از كجا بايد قطع شود؟ من‏ گفتم: از مچ دست.
    گفت: دليل آن چيست؟ گفتم: چون منظور از دست ‏در آيه تيمم «فامسحوا بوجوهكم و ايديكم‏»، صورت و دستهايتان ‏را مسح كنيد» تا مچ دست است. گروهى از فقها در اين مطلب با من موافق بودند و مى‏گفتند: دست دزد بايد از مچ قطع شود ولى ‏گروهى ديگر گفتند: لازم است از آرنج قطع شود و چون معتصم دليل ‏آن را پرسيد گفتند: منظور از دست در آيه شريفه وضوء: «فاغسلوا وجوهكم و ايديكم الى المرافق‏» صورتها و دستهايتان ‏را تا آرنج ‏بشوييد. تا آرنج است.
    آنگاه معتصم رو به محمد ابن‏ على امام جواد عليه السلام كرد و پرسيد: نظر شما در اين مساله چيست؟
    امام فرمود گفت: اينها نظر دادند، مرا معاف بدار. معتصم اصرار كرد و قسم ‏داد كه بايد نظرتان را بگوييد. محمد بن على عليه السلام گفت: چون قسم ‏دادى نظرم را مى‏گويم. اينها در اشتباه ‏اند. زيرا فقط انگشتان ‏دزد بايد قطع شود و بقيه دست‏ بايد باقى بماند.
    معتصم گفت: به ‏چه دليل؟
    گفت: زيرا رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمود: سجده بر هفت عضو بدن تحقق ‏مى‏پذيرد. بنابراين اگر دست دزد از مچ يا آرنج قطع شود دستى براى او نمى‏ماند تا سجده نماز را به جا آورد و نيز خداى متعال‏ مى‏فرمايد: «و ان المساجد لله فلا تدعوا مع الله احدا» سجده‏ گاهها از آن خداست. پس هيچ كس را همراه با خدا مخوانيد.
    ابن‏ابى داود مى‏گويد: معتصم جواب محمد بن على را پسنديد دستور داد انگشتان دزد را قطع كنند و من همان جا آرزوى مرگ كردم. پس از سه روز ابن ابى داود به حضور معتصم مى رسد و مى‏گويد: به معتصم ‏گفتم خير خواهى براى اميرالمومنين بر من واجب است و من در اين‏ جهت ‏سخنى مى‏گويم كه مى‏دانم با آن به آتش جهنم مى‏افتم. معتصم ‏گفت آن سخن چيست؟ گفتم:
    چگونه اميرالمومنين براى امرى از امور دينى كه اتفاق افتاده ‏است ‏به خاطر گفته مردى كه نيمى از مردم به امامت او معتقدند وادعا مى‏كنند او از اميرالمومنين شايسته ‏تر به مقام اوست، تمامى‏ سخنان آن علماء و فقها را رها كرده و به حكم آن مرد حكم كرد؟
    پس رنگ معتصم تغيير كرد و متوجه هشدار من شد و گفت: خدا را در برابر اين خيرخواهيت ‏به تو پاداش نيك عطا كند و پس از آن بود كه تصميم به شهادت امام عليه السلام گرفت.