• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : صبر و رضايت
  • نظرات : 64 خصوصي ، 180 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    6   7   8   9   10    >>    >
     

    با سلام انتخاب وبلاگ به عنوان وبلاگ بر گزيده تبريك ميگم با ارزوي

    موفقيت بيشتر براي شما

    سلام

    ما لينك شما را در وبلاگ خود قرار دادهايم اگر مايليد لطفا به ما لينك بزنيد

    با تشكر

    عباس حاتمي

    سلام عليكم!

    متن مفيدي بود، حكايت زيبايي داشت و شخصا استفاده كردم.

    اميدارم كه ادامه دهيد.

    خداوند، قرآن را كه احسن القصص است براي ما فرستاد. داستان و حكايت، محبوب ذهن انسان است،‏همذات پنداري با شخصيتهاي مثبت حكايتها، هميشه براي انسان مفيد است. خداوند به انسان خيلي چيزها داده كه استفاده كند، ‏اگر استفاده كند.

    سلام

    تبريك به مناسبت ايام فرخنده

    وتبريك به مناسبت انتخاب وبلاگ

    وخسته نباشيد به خاطر مديريت عالي در تالار عاشقان علي

    خيلي وقت بود نيومده بودم

    انصافا وبلاگتون مثل هميشه پر باره

    خدا قوت تون بده

    موفق باشيد

    + پريسا 
    + پريسا 

    ما نشستيم و تما شا كرديم

    وقتي كه قلبا و گلا شكسته و پرپر شدن

    وقتي كه باغچه هاي عشق سو ختن و خاكستر شدن

    من و تو از گل كاغذي باغچه اي داشتيم توي خواب

    با خشتهاي مقوايي خونه ميساختيم روي آب

    وقتي كه ما تو جشن شب ستاره بارون ميشديم

    ئژوقتي كه پشت سنگر سا يه ها پنهون ميشديم

    از نوك بال كفترا خون ميچكيد

    + پريسا 

    عمرى گذشت و راه نبردم به كـوى دوست

    مجلس تمــــــــام گشت و نـــــديديــم روى دوست

    گــــلشن معطّــــــــر است سراپا ز بوى يار

    گشتيم هــــركجــــــــــــــا، نشنيديــم بــوى دوست

    هر جا كه مى روى، ز رخ يار، روشن است

    خفــــــــاش وار راه نبـــــــــــــرديـــم ســوى دوست

    ميخوارگـــــــــــانِ دلشده ساغـر گرفتـه اند

    ما را نَـــــــمــى نصيب نشـــــد از سبـــــوى دوست

    گوش مـــــــــــن و تــو، وصف رُخ يار نشنود

    ورنــــــــه جهــــــــان نـــــــدارد جــز گفتگوى دوست

    با عـــــــــاقلان بگو كه: رُخ يار ظاهر است

    كاوش بس است اين همــــه، در جستجوى دوست

    ســــــاقى ز دست يار به ما باده مى دهد

    بـــــــر گيـــــر مى، تـــــو نيز ز دستِ نكـــوى دوست

    + پريسا 

    دوست معمولي هيچگاه نميتواند گريه تورا ببيند.
    دوست واقعي
    شانه هايش از گريه تو تر خواهد بود.
    دوست معمولي
    اسم کوچک والدين تو را نميداند.
    دوست واقعي
    شايد تلفن آنها را جايي نوشته باشد.
    دوست معمولي
    يک جعبه شکلات براي مهماني تو ميآورد.
    دوست واقعي
    زودتر به کمک تو مي آيد و تا دير وقت براي تميز کردن ميماند.
    دوست معمولي
    از دير تماس گرفتن تو دلگير و ناراحت ميشود.
    دوست واقعي
    ميپرسد چرا نتوانستي زودتر تماس بگيري؟
    دوست معمولي
    دوست دارد به مشکلات تو گوش کند.
    دوست واقعي
    سعي در حل آنها ميکند.
    دوست واقعي
    ميپرسد چرا نتوانستي زودتر تماس بگيري؟
    يک دوست معمولي
    دوست دارد به مشکلات تو گوش کند.
    دوست واقعي
    سعي در حل آنها ميکند.
    دوست معمولي
    مانند يک مهمان عمل ميکندو منتظر ميماند تا از او پذيرايي کني.
    دوست واقعي
    به سوي يخچال رفته و از خود پذيرايي ميکند.
    دوست معمولي
    مي پندارد که دوستي شما بعد از يک مرافعه تمام مي شود.
    دوست واقعي
    ميداند که بعد از يک مرافعه دوستي محکمتر ميشود.
    دوست واقعي کسي است که وقتي همه تو را ترک کرده اند با تو مي ماند.

    + پريسا 

    + پريسا 

    سلام نرگس جان . خوبي عزيز

    برگزيده شدن وبلاگت رو تبريك ميگم . خيلي زيبا نوشتي . صبر ، همون چيزي كه تو خيلي داري و من ندارم. و رضايت كه اونهم باز تو داري ولي من همش نق نميزنم و ناراضيم .چقدر خوب بود ميتونيستي ياد بدي چطور ميشه به اين مرحله رسيد . هميشه به تو از اين بابت غبطه ميخورم. دعا كن منم مثل خودت بشم

     <    <<    6   7   8   9   10    >>    >