• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : صبر و رضايت
  • نظرات : 64 خصوصي ، 180 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + پريسا 

    ما نشستيم و تما شا كرديم

    وقتي كه قلبا و گلا شكسته و پرپر شدن

    وقتي كه باغچه هاي عشق سو ختن و خاكستر شدن

    من و تو از گل كاغذي باغچه اي داشتيم توي خواب

    با خشتهاي مقوايي خونه ميساختيم روي آب

    وقتي كه ما تو جشن شب ستاره بارون ميشديم

    ئژوقتي كه پشت سنگر سا يه ها پنهون ميشديم

    از نوك بال كفترا خون ميچكيد