وبلاگ :
همسفرمهتاب
يادداشت :
شب ، علي ، شهادت، قدر
نظرات :
45
خصوصي ،
229
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
پريسا
کي مياي ماه منيرم؟
دارم از غصه مي ميرم
چند شب که من ز مادر
هي سراغ تو رو مي گيرم
اونکه غم من را مي خورد
پس کجاست مادر؟
اونکه برام نون مي آورد پ
س کجاست مادر؟
من و سر دوشش مي برد پ
س کجاست مادر؟
حيدر بابا ... حيدر بابا ...
حيدر بابا ... حيدر بابا ...
گفت اون (مادر) برام با چشم تر
حيدر بابا
سرش شکسته
شير ببر حيدر بابا
هئيت هر جا سر زدم
تا به خونت اومدم
من خودم غذا نخوردم،
اما شير برات آوردم
دير شد اما رفته بودي، ک
كاشکي من بجات مي مردم
کاشکي من به جات مي مردم ....
رفتي و در به در شدم
به جون زينب
يتيم و خون جگر شدم، دوباره بي پدر شدم
حيدر بابا ... حيدر بابا ...
حيدر بابا ... حيدر بابا ...
ببين به غم کوشيده ام حيدر بابا
لباس سياه پوشيده ام حيدر بابا
اشکم اين رو مي خونه
يتيمي بي درمونه
کي مياي ماه منيرم؟
دارم از غصه مي ميرم
چند شب که من ز مادر
هي سراغ تو رو مي گيرم