• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : شهر رمضان ...
  • نظرات : 33 خصوصي ، 209 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     

    باسلام و عرض تبريك خدمت خواهر گلم .

    آمده بودم كه تولد آقا امام حسن عليه السلام را تبريك عرض كنم كه ... .

    به به ، چه روزي ! تولدتان مبارك خواهر گلم .

    با آرزوي قبولي نماز ئ روزه ي شما ، التماس دعا ، خصوصا در ليالي قدر .

    با سلام و عرض ادب خدمت شما خواهر بزرگوارم

    روزه نمازتون قبول درگاه حق واقع بشه انشالله

    ميلاد با سعادت امام حسن مجتبي ع

    وتولد شما كه همزمان با مياد امام بزرگوار ميباشد

    خدمت شما وخانواده محترمتان تبريك عرض مينمايم

    اميدوارم به عظمت امام بزرگوارمان هميشه در زندگي موفق ومويد ودر سلامتي كامل بسر ببريد

    خواهرم آرزو ميكنم به تمام آرزوهائي كه در دل پاكتان وجود دارد به همه آرزو هاي قشنگتون برسيد

    دست حق يارتان خواهرم

    برادر كوچك شما سيد فرهاد از غربت غريب

    aniros3.gif (26537 bytes)

    + ريحانه 

    - قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبى (عَلَيْهِ السَّلام) :

    لَقَدْ فارَقَكُمْ رَجُلٌ بِالاْمْسِ لَمْ يَسبِقْهُ الاْوَّلُونَ، وَ لا يُدْرِكُهُ أَلاْخِرُونَ. (إحقاق الحقّ: ج 11، ص 183، س 2 و ص 185)
    حضرت امام حسن (عليه السلام) پس از شهادت پدرش اميرالمؤمنين علىّ (عليه السلام) در جمع اصحاب فرمود:
    شخصى از ميان شماها رفت كه در گذشته مانند او نيامده است، و كسى در آينده نمى تواند هم تراز او قرار گيرد.
    + ريحانه 
    + ريحانه 
    + ريحانه 

    روزگار امامت آن حضرت

    حسن(عليه السلام) مسئوليت امامت و رهبرى را در جوّى مضطرب و ناآرام، در وضعى بسيار پيچيده و پر كشاكش كه در پايان زندگانى پدر بزرگوارش امام على(عليه السلام)بروز كرده و شعله ور شده بود، به عهده گرفت.
    در نتيجه وضع نابسامان مردمى كه امام با آنان روبه رو بود تنها اين راه باقى ماند كه يا وارد جنگى بىحاصل و يأسآور شود، او و جماعتش به شهادت رسند، يا پس از سپرى شدن مدّتى مواضع خود را مسجّل گرداند و صلحى را كه به صلاح ملّت است بر جنگ بىثمر ترجيح دهد.
    و اين امرى طبيعى است كه جنگى كه مردم به آن به ديد شكّ مىنگرند، بىنتيجه و يأسآور خواهد بود.
    نشانه هاى تاريخى بسيارى وجود دارد كه به تأكيد بيان مىكند امام حسن(عليه السلام)موضع خود را به خوبى درك مىكرد و مىدانست كه مبارزه او با معاويه، با وجود شكّ و ترديدى كه در توده هاى مردم وجود دارد، محال است به پيروزى برسد.
    كار طرفداران امام(عليه السلام) به حدّ خيانت رسيد و از روى طمع به سوى معاويه گرايش يافتند و به دليل پول و مقام و آسايشى كه براى آنان فراهم آورد، روى به سوى او نمودند.
    زعماى كوفه كار را به جايى رساندند كه به معاويه نوشتند: هر وقت بخواهد امام(عليه السلام)را دست بسته نزدش مىفرستند! و چون به امام مىرسيدند به او اظهار اطاعت و ارادت مىنمودند و مىگفتند: «تو جانشين پدرت و وصىّ او هستى و ما سراپا در مقابل تو مطيع و فرمان برداريم ، هر فرمان كه دارى بفرماى!» امام به آنها مىگفت: «به خدا قسم، دروغ مىگوييد، به خدا سوگند شما به كسى كه بهتر از من بود وفا نكرديد، پس چگونه به من وفا مىكنيد؟ و چگونه به شما اطمينان كنم؟ اگر راست مىگوييد، اردوگاه مدائن، ميعادگاه و قرارگاه ما باشد، به آنجا برويد.»امام به مدائن رفت، امّا بيشتر سپاهيان، او را رها كردند.
    حال آيا امام مجتبى(عليه السلام)با چنين مردمى مىتوانست با معاويه بجنگد؟ هرگز.
    بنابراين، امام حسن(عليه السلام) به خاطر نداشتن نيروى كافىِ مطمئن، ناچار به پذيرش صلحِ تحميلى شد.

    + ريحانه 
    3- قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبى (عَلَيْهِ السَّلام) :
    وَ إنّ حُبَّنا لَيُساقِطُ الذُّنُوبَ مِنْ بَنى آدَم، كَما يُساقِطُ الرّيحُ الْوَرَقَ مِنَ الشَّجَرِ. (كلمة الإمامُ الْحَسَن (عليه السلام): 7، ص 25، بحارالأنوار: ج 44، ص 23، ح 7)
    حضرت امام حسن (عليه السلام) مي فرمايند:
    همانا محبّت و دوستى با ما (اهل بيت رسول اللّه(صلى الله عليه وآله) سبب ريزش گناهان ـ از نامه اعمال ـ مى شود، همان طورى كه وزش باد، برگ درختان را مى ريزد.
    + ريحانه 

    تواضع
    پيشواى دوم (ع ) روزى بر گروهى مستمند كه بر روى زمين نشسته پاره هاى نان را مى خوردند، گـذشـت . آنان با ديدن امام (ع ) آن حضرت را دعوت به غذا كردند. امام (ع ) از مركب فرود آمد و فرمود:
    (اِنَّ اللّهَ لا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرين )
    وبا آنان به غذا خوردن مشغول شد. آنگاه آنان را بر سفره خود دعوت كرد؛ هم غذا به آنان داد و هم پوشاك ..(12)

    + ريحانه 
    + ريحانه 

    گذشت
    مـردى از اهـل شام به امام حسن (ع ) جسارت كرد. امام (ع ) سكوت اختيار نمود. هنگامى كه آن مرد از ناسزا گفتن باز ايستاد امام (ع ) به وى سلام كرد و خنديد؛ سپس فرمود:
    (اى پـيـر مـرد! گـمـان مـى كـنـم غـريـب باشى و شايد امر بر تو مشتبه شده باشد. اگر از ما رضـايـت بـخـواهـى تـو را مـى بخشيم و اگر چيزى بخواهى به تو مى دهيم وچنانچه راهنمايى بخواهى راهنمايى ات مى كنيم و... اگر ـ تا زمانى كه در اين شهر هستى ـ بر ما مهمان شوى از تو به نحو شايسته پذيرايى خواهيم كرد.)
    مرد شامى با شنيدن سخنان امام (ع ) گريست ؛ سپس گرفت :
    (شـهـادت مـى دهـم كـه تـو جـانـشـيـن خـدا در زمـيـن هستى . خدا داناتر است كه رسالتش را در چه خـانـدانـى قـرار دهـد. شـما و پدرتان تاكنون دشمن ترين بندگان خدا نزد من بوديد؛ ولى هم اكنون محبوب ترين مردم نزد من هستيد.)
    ايـن سـخـنـان را گـفـت و مهمان امام شد و تا وقتى كه در آنجا بود در محضر آن حضرت بود ودر شمار دوستداران اهل بيت عليهم السّلام در آمد..(9)
    يـكـى از خدمتكاران حضرت ، مرتكب خلافى شد كه مى بايست تنبيه شود. امام (ع ) دستور داد او را تنبيه كنند. خدمتكار گفت : مولاى من !
    (وَالْعافِينَ عَنِ النّاسِ)..(10)
    امام (ع ) فرمود: تورا بخشيدم
    خدمتكار، دنباله آيه را خواند
    (وَاللّهُ يُحِبُّ الُْمحْسِنيِنَ).
    امام فرمود تو در راه خدا آزادى و دو برابر حقوقت را به تو خواهم پرداخت ..(11)

    + ريحانه 
    + ريحانه 

    جود و بخشش
    امـام حـسـن (ع ) سـه نـوبـت دارايـى اش را بـا خـدا تـقـسـيـم كـرد و در دو نـوبـت از تـمـام مال خود در راه خدا گذشت ..(6)
    مـردى نـزد امام (ع ) اظهار حاجت كرد. امام (ع ) فرمود: حاجتت را بنويس و به مابده . او چنان كرد. امام (ع ) نامه اش را خواند و دو برابر خواسته اش بدو بخشيد.
    يكى از حاضران گفت :
    اى پسر رسول خدا! اين نامه چقدر براى او پر بركت بود؟)
    فـرمـود:(بـركـت آن بـراى مـا بـيـشـتـر بـود؛ زيـرا مـا را اهل معروف ساخت . مگر نمى دانى كه نيكى آن است كه بدون درخواست ،به كسى چيزى بدهى ؛ امّا آنچه پس از درخواست مى دهى در برابر آبروى خواهش كننده ، بهاى ناچيزى است . چه بسا وى ، شب را با اضطراب و ميان بيم واميد بسر برده و نمى دانسته كه در برابر عرض ‍ نيازش دست ردّ بـر سينه او خواهى زد يا با شادمانى خواهشش را برآورده مى كنى . و اكنون با تن لرزان و دل تـرسـان و پـريشان نزد تو آمده است . اگر تو فقطبه قدرخواسته اش به او ببخشى ، در برابرآبرويى كه نزد تو ريخته بهاى اندكى به او داده اى .).(7)
    مردى از امام (ع ) كمك خواست . حضرت پنجاه هزار درهم و پانصد دينار به وى داد و فرمود:
    كـسـى را بـراى حـمـل ايـن بار حاضر كن . و چون كسى را حاضر كرد، رداى خود را به وى داد و فرمود: اين هم، اجرت باربر..(8)

    + ريحانه 
    فضايل و نمونه هاى عالى اخلاقى امام حسن (عليه السلام)
    ـ نمايش و ارتباط با خدا
    امام صادق عليه السلام به نقل از پدرانش درباره عبادت پيشواى دوّم مى فرمايد:
    (حـسـن بـن عـلى بـن ابـى طالب (ع ) عابدترين ، زاهدترين و برترين مردم زمان خود بود. وى پياده و چه بسا با پاى برهنه (به زيارت خانه خدا مى رفت و) حجّ مى گزارد و هرگاه مرگ و قـبـر و مـحـشـر و عـبـور از صراط را به ياد مى آورد مى گريست ، و هرگاه به ياد ايستادن به پاى حساب مى افتاد آن چنان شيون مى كرد كه بيهوش مى شد. و چون به نماز مى ايستاد و خود را در پيشگاه پروردگارش مى ديد اندامش به لرزه مى افتاد. و چون بهشت و جهنم را ياد مى كرد هـمـچـون مـجـروج در حال احتضار، برخود مى پيچيد. از خداوند بهشت را مى خواست و از جهنّم بدو پناه مى برد... و در تمامى حالات به ياد خدا بود.).(2)
    امـام (ع ) 25 بـار با كيفيّت ياد شده حج گزارد..(3) حضرتش نه تنها به هنگام نماز دگـرگـون مـى شـد بـلكـه به هنگام وضو نيز چنين حالتى پيدا مى كرد. ابن شهر آشوب به نقل از (روضة الواعظين ) مى نويسد:
    (حـسـن بـن عـلى (ع ) بـه هنگام وضو مفاصلش به لرزه مى افتاد و رنگش به زردى مگراييد. در اين مورد از آن حضرت سؤ ال شد. فرمود:
    (حـَقُّ عـَلى كـُلِّ مـَنْ وَقـَفَ بـَيـْنَ يـَدَىْ رَبِّ الْعـَرْشِ اءَنْ يـَصـْفـَرَّلَوْنـُهُ وَ تَرْتَعِدَمَفاصِلُهُ).(4)
    سـزاوار اسـت هـر كـس كـه در پيشگاه پروردگارش قرار مى گيرد، رنگش زرد شود و لرزه بر اندامش افتد.
    امام مجتبى (ع ) پس از انجام نماز صبح تا طلوع آفتاب به نيايش مى پرداخت و با كسى جز خدا سخن نمى گفت ..(5)
    + ريحانه 
    2- قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبى (عَلَيْهِ السَّلام) :
    وَ نَحْنُ رَيْحانَتا رَسُولِ اللّهِ، وَ سَيِّدا شَبابِ أهْلِ الْجَنّةِ، فَلَعَنَ اللّهُ مَنْ يَتَقَدَّمُ، اَوْ يُقَدِّمُ عَلَيْنا اَحَداً. (كلمة الإمامُ الْحَسَن (عليه السلام): 7، ص 211)
    امام حسن مجتبي (عليه السلام) به دنباله وصيّتش در حضور جمعى از أصحاب فرمود:
    و ما دو نفر ـ يعنى حضرت و برادرش امام حسين (عليهما السلام) ـ ريحانه رسول اللّه (صلى الله عليه وآله وسلم) و دو سرور جوانان اهل بهشت هستيم، پس خدا لعنت كند كسى را كه بر ما پيشقدم شود يا ديگرى را بر ما مقدّم دارد.
    + ريحانه 
    فخر جوانان بهشت

    رمضان آمد و دارم خبرى بهتر از اين
    مژده اى ديگر و لطف دگرى بهتر از اين

    گر چه باشد سپر آتش دوزخ ، صومم
    ليك با اينهمه درام سپرى بهتر از اين

    شب قدر رمضان ، گر چه بسى پر قدر است
    دارد اين مه، شب قدر و سحرى بهتر از اين

    مولد لولو پاك مرج البحرين است
    نيست در رشته خلقت گهرى بهتر از اين

    مادرش فاطمه عليها السلام و باب گرامش على عليه السلام
    چه كسى داشته ام و پدرى بهتر از اين

    رست ، پيغمبر (ص ) از ان تهمت ابتر بودن
    نيست بر شاخه طوبى ثمرى بهتر از اين

    اسوه خلق زمين ، فخر جوانان بهشت
    مادر دهر نزايد پسرى بهتر از اين

    گفت خالق فتبارك بخود از خلقت او
    كلك ايجاد ندارد اثرى بهتر از اين

    بگذر اهسته تر اى ماه حسن ، اى رمضان
    عمر ما را نبود چون گذرى بهتر از اين

    اثر صلح حسن نهضت عاشورا بود
    امتى را نبود راهبرى بهتر از اين

    زنده شد باز اين صلح موقت اسلام
    نيست در حسن سياست هنرى بهتر از اين

    لطف كن اذن زيارت كه خدا ميداند
    بهر عشاق نباشد سفرى بهتر از اين

    گر چه مشمول عنايات تو بوده است حسان
    يا حسن ، كن به محبان نظرى بهتر از اين
     <      1   2   3   4   5    >>    >