و ميداني كه بي نام او هرگز نمي شود ....
بيش از آن كه در حدم باشد تحويلم گرفتي ....
به برهان لطف مي بخشايي ام به تاخيري كه در باز پس دادن سلامت داشتم ...
حكما روزمره باز در اينجا متهم رديف اول مي دانم در تاخير خود ...
و يحتمل حدس مي زنيد كه طلب بخشش دارم ...
ترسم از آن است كه بس كه دير كردم ... پست جديد بيايد و مرا نبينيد...
ولي به هر صورت ... قضاي تكليف بود ...
از اشناييتان خوشبختم ...
التماس دعا ...
اللهم عجل لوليك الفرج ( بر چهره ام ننگريد ... بنگريد كه من نيز دلي دارم كه سوخته از انتظار)
و هر چه دارم .....:
من فضل ربي .
يا حق