• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : ميلاديه
  • نظرات : 33 خصوصي ، 175 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    مسائل اخلاقي در هر زمان از اهميّت فوق‌العاده‌اي برخوردار بوده ولي در عصر و زمان ما اهميت ويژه‌اي دارد چرا كه عوامل و انگيزه‌هاي فساد در عصر ما از هر زماني بيشتر است.
    اكتساب صفات پسنديده اخلاقي و منزه كردن قلب از رذائل اخلاقي از مهم‌ترين مباحث قرآني و از يك نظر مهم‌ترين هدف بعثت انبياي الهي را تشكيل مي‌دهد، زيرا بدون اخلاق نه دين براي مردم مفهومي دارد و نه دنياي آن‌ها سامان مي‌يابد همان گونه كه گفته‌اند:
    اقوام روزگار به اخلاق زنده‌اند قومي كه گشت فاقد اخلاق مردني است
    در اين نوشتار بر آنيم تا بعضي از راه‎هاي كسب فضائل اخلاقي را با استفاده از آيات قرآن به صورت مختصر تقديم خوانندگان عزيز نماييم:


    1. بيداري
    اولين مرحله براي رسيدن به اين هدف بيداري از غفلت است كساني هستند براساس تبعيت از غرائز حيواني خود توجه به اطراف موضوع نمي‌كنند توجه نمي‌كنند كه راه ديگري هم وجود دارد و هدف‌هايي در كار هست كه بايد آن راه را پيمود و به آن هدف‌ها رسيد حقي هست كه بايد پذيرفت و باطلي هست كه بايد رها كرد و راه صحيحي هست كه بايد برگزيد و راه خطايي كه از آن بايد كناره گرفت.
    قرآن از اين گروه با عنوان غافلان ياد مي‌كند و غافلان را در حكم چهارپايان به حساب مي‌آورد آنجا كه مي‌گويد: «و لقد ذرأنا لجهنّم كثيراً من الجن والانس لهم قلوب لا يفقهون بها و لهم اعينٌ...»[1] و محققاٌ بسياري از جن و انس را براي جهنم وا گذاريم: چه آن كه آن ها را دل هايي است بي ادراك و معرفت و ايده هايي بي نور و بصيرت و گوش هايي ناشنواي حقيقت؛ آن ها مانند چهار پايانند بلكه گمراه ترند، آن ها همان مردمي هستند كه غافل شدند.


    2. تحقيق براي تحصيل علم و ايمان
    بعد از آن‌كه انسان توجه پيدا كرد در عالم چنين حقايقي نيز ممكن است وجود داشته باشد براي او شك و ترديد پيدا مي‌شود و از خود مي‌پرسد آيا آنچه انبياء مي‌گويند حقيقت دارد يا نه؟ براي پاسخ به اين سؤال لازم است به يقين برسد نه گمان، چرا كه قرآن به مبارزه با ظنّ گرايي پرداخته و دستور مي دهد كه اساس كار انسان، بايد علمي و يقيني باشد و از آن جمله مي‌فرمايد: «ما يتّبع الا ظناً ان الظنّ لا يغني من الحق شيئاً»[2]
    البتّه علم و ايمان ملازمه عقلي طرفيني ندارند بلكه علم مقدمه و علت ناقصه ايمان است كه بدون وجود علم ايمان كه معلول است تحقق پيدا نمي‌كند و از اينجاست كه خداوند در قرآن مي‌فرمايد: «انما يخشي الله من عباده العلما»[3] اكنون پس از آنكه معلوم شد علم شرط ايمان است، اين سؤال مطرح مي‌شود كه راه تحصيل علم نسبت به متعلقات ايمان (توحيد، نبوت، معاد و ...) چيست؟ جواب آن است كه كليد علم و بينش، فكر و انديشه است در اين زمينه آيات فراواني وجود دارد مثل «كذالك نفصّل الايات لقوم يتفكّرون»[4] و آنچه از آيات قرآن به دست مي‌آيد اين است كه ايمان مقتضي عمل صالح مي باشد و ما را بر انجام عمل صالح و در نتيجه اكتساب صفات اخلاقي سوق مي دهد مثل آية 37 سورة بقره كه مي‌فرمايد: «فإن آمنوا بمثل ما آمنتم فقد اهتدوا» البتّه ايمان در صورتي مي‌تواند فضائل اخلاقي و اعمال صالح و تقوا را بيفزايد كه زنده و فعال و به تعبيري ايمان مطلق و كامل باشد نه اين‌كه ايمان به بعض باشد ايمان به خدا و كتاب خدا باشد امّا ايمان به رسول خدا و امامت نباشد ايمان تبعيضي به شدت در قرآن نهي شده است «افتؤمنون ببعض الكتاب و تكفرون ببعض فما جزاء من يفعل ذلك الاخزي في الحيوة الدنيا و....»[5]


    3. استعانت از عقل و شرع جهت گزينش صفات نيكو
    وقتي كه انسان به اين مرحله (كسب ايمان) دست يافت در مرحلة عمل و گزينش صفات نيكو بايد از همان عقلي كه خدا و توحيد را برايش اثبات كرد كمك بگيرد تا كار «خوب» را از كار «بد» تشخيص بدهد، البته آنچه را در اين زمينه عقل مي‌فهمد از عقل و آنچه را نمي‌فهمد بايد از شرع دريافت كند.[6]


    4. دقت در آثار و پيامدهاي اعمال
    علاوه بر اين بايد در آثار ‌فعل و ترك كارهاي خوب و بد نيز به دقت بينديشي تا از عواقب بد اعمال ناپسند در امان باشد، ظهر الفساد في البر والبحر بما كسبت ايدي الناس ليذيقهم بعض الذي عملوا لعلّهم يرجعون»[7] مهم‌ترين انگيزه براي كار شايسته محبت خدا و اولياء خداست محبت الهي است كه در برابر همة گناهان و جاذبه‎هاي منحرف كننده به انسان استقامت و پايداري مي‌دهد در حديثي قدسي آمده يا موسي حبِّبني الي خلقي» مرا به خلق محبوب كن[8] خدا در قرآن كريم در يك آيه به صورت مختصر و مفيد بهترين راهكار را ارائه مي‌دهد مي‌فرمايد: «يا ايها الذين آمنوا عليكم انفسكم لا يضركم من ضلّ اذ اهتديتم...»


    5. تزكيه نفس
    كوتاه سخن اين‌كه براي مؤمنين دو راه فرض فرموده كه هر دو منتهي به خداي سبحان است و مؤمنين را دستور مي‌دهد به اين‌كه به خود بپردازيد و از ديگران كه اهل ضلالتند صرف نظر كنيد و در زمرة وجود آنان قرار نگيريد و از گمراهي‌شان نهراسيد و بدانيد حساب گمراهان با پروردگار آنان است نه با مؤمنين پس بر مؤمن لازم است به كار خود و هدايت خود بپردازد و ضلالت و شيوع گناهاني كه از گمراهان مي‌بيند او را نلغزاند و مردم او را مشغول نكنند[9]
    با ضميمه كردن اين آيه و آية قد افلح من زكّها آية 9 سورة شمس به اين نتيجه مي‌رسيم كه بايد براي پرداختن به خود به تزكيه نفس رجوع كنيم تا تمام رذائل را دفع نماييم.
    چون بنابر اختصار است فقط اشاره‌اي به گام‌هاي مؤثر در تهذيب اخلاقي مي‌شود و تفسير آيات مورد نظر به خوانندگان گرامي محوّل مي گردد.
    گام اوّل توبه، آية 8 سورة تحريم: يا ايها الذين آمنوا توبوا الي الله توبةً نصوحاً.
    گام دوّم، مشارطة: و لقد كانوا عاهدوا الله من قبل لا يولّون الادبار و كان عهدالله مسئولاً.[10]
    سوم، مراقبه نفس: الم يعلم بأنّ الله يري. [11]
    چهارم، محاسبه: قبل از محاسبه الهي هر انساني بايد خو درا به حساب بكشد تا مبادا گناهي انجام داده باشد.[12]