وبلاگ :
همسفرمهتاب
يادداشت :
ميلاديه
نظرات :
33
خصوصي ،
175
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
ريحانه
زينب كبرىعليها السلام بانويى سرشار از بينش و بصيرت بود كه با سيره و سخن خود «فرهنگ برهنگى» و «برهنگى فرهنگى» ديروز و امروز را به خوبى مورد تعرّض قرار داد؛ الگويى ماندگار از شخصيت عظيم خويش به يادگار گذارد و معيارهاى حركت ارزشى و ضدارزشى را براى هميشه ترسيم كرد.
وى در پاسدارى از عفت و عصمت، سرآمد زنان و دختران روزگار بود و با الهام از پيام آسمانى قرآن و طبق آموزههاى مادرش، فاطمه زهراعليها السلام، حجاب و عفت را مانند گوهرى ارزشمند براى يك زن مسلمان مىدانست و بر اين باور بود كه زن هنگامى به خداى خود نزديكتر است كه خود را از معرض ديد مردان بيگانه حفظ نمايد(11).
زينب كبرىعليها السلام دختر آن مادرى است كه براى احقاق حق و دفاع از حقوق رهبر اسلام و حجت خدا از منزل بيرون مىآمد و با دشمنان، به احتجاج مىپرداخت؛ اما سر تا پا محجوب و پوشيده؛ همان مادرى كه وصيّت مىكند پيكرش را بعد از مرگ در تابوتى با ديوارههاى بلند بگذارند تا از انظار نامحرمان به دور باشد، پس طبيعى است كه دختر او هم بايد اين تعاليم بلند اسلام را رعايت نمايد؛ چراكه حفظ شرف و حيثيّت زن، واجب و حجاب از ضروريّات دين است و اصولاً تمام فداكارىهاى اين بانو براى تحقق احكام اسلام بود. بنابراين عفت و پاكدامنى خويش را حتى در سختترين شرايط به نمايش گذاشت. او در دوران اسارت و در حركت از كربلا تا شام سخت بر عفت خويش پاى مىفشرد.
آن بانوى بزرگوار براى پاسدارى از مرزهاى حيا و عفاف بر سر يزيد فرياد زد كه: «آيا اين از عدالت است كه زنان و كنيزان خويش را پشت پرده نشانى و دختران رسول خداصلى الله عليه وآله را به صورت اسير به اين سو و آن سو بكشانى؟ نقاب آنان را دريدى و صورتهاى آنان را آشكار ساختى(12)».
نماد كمال عقل
برترين معيار عقلگرايى در زندگى، ادب و ادبآموزى است. كيميايى كه تيرگىها و تاريكىهاى قلب را مىزدايد و نور و روشنايى در رواق وجود انسان مىافزايد به گونهاى كه بهاى بىنظير آدمى با سنجش مقدار ادب هر فردى، قابل تشخيص خواهد بود.
زينب كبرىعليها السلام شخصيت شايستهاى بود كه درس ادب را در مكتب امامت آموخته بود و سيره و سخن پدر و مادر خود را از اعماق وجود خود پذيرفته بود. در گفتار و رفتار، صميمى، مهربان، صادق و مؤدب بود به گونهاى كه زنان بسيارى در نخستين برخورد، شيفته شيوه و مجذوب اخلاق روحپرور او مىشدند(13).
ادب و احترام حضرت زينبعليها السلام به برادر خود آنچنان بود كه هنگامى كه عبداللَّه بن عباس به امام حسينعليه السلام گفت: شما كه به اين سفر خطرناك مىرويد چرا زنها را با خود مىبريد؟ حضرت زينبعليها السلام با شنيدن اين سخن سر از محمل خود برآورده و فرمود: «اى پسر عباس! آيا مىخواهى بين من و برادرم جدايى بيندازى؟ هرگز من از او جدا نخواهم شد(14)».
در حادثه عاشورا در برابر آنهمه مصائب و داغها و حوادث، هرگز از مسير ادب و عبوديّت نسبت به حضرت حق خارج نشد و هيچگاه كلمهاى حاكى از دلتنگى، نارضايتى، اعتراض، شكايت و تنگنظرى بر لب نراند. هرچه مىگفت بر طبق رضايت خداوند متعال و مقدرات او بود و بلكه بالاتر از آن در پاسخ طعنه پسر زياد، مىفرمود:
«إنّى ما رَأَيْتُ إلاّ جَميلاً(15)»: «من جز زيبايى نديدم».
كه اين كلام در نظر اهل آن، از بالاترين مراتب توحيد، عرفان، قرب به خداى متعال و رسم بندگى و عبوديت، حكايت دارد و كمال ادب عاشق را نسبت به معشوق نشان مىدهد.