• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : و بازهم خشم ......
  • نظرات : 31 خصوصي ، 114 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    [لبخند]پنجره را به سوي آسمان باز كردم| در جستجوي كلامي .| دستهايش را باز كرد| و تيله ها به زمين ريختند.| حالا واژه ها گريخته اند| و تنها صداي شكستن مي آيد........||||[لبخند]دوست عزيز سلام::گرچه تابستان شروع ميشود وتا زمستان راه زيادي مانده است .اما سرزمين دور بدور از دغده ي برگ ريزان باز وزيدن گرفت ودرب دولت سراي ياران قديمي خود را نوازش نمود تا با صلابت تر از ديروز .بازهم با سفره داري محفل دوستانه ايرانيان پرافتخار . دوستان سرزمين دور . دوباره گرمي ارتباطي سبز را به نظاره بنشينند.درضمن اميدوارم از سري هاي بعد وبلاگتون زودتر باز بشه چون نيم ساعتي منتظر موندم تا وبلاگ بالا امد.درپناه حق باشيد[لبخند] صبا اگر گذري افتدت به سرزمين دور...بيار نفخه اي از گيسوي معنبر دوست