بسم الله الرحمن الرحيم
« السلام عليک يا صاحب العصر و الزمان »
مي خواهم از فاطمه بگويم، که علي اش پرواز کرد و هرگز به زمين خاکي بازنگشت اگر هم به نزدش بازمي گشت در آسمانها بود و فاطمه هم پر پروازي از او مي گرفت و خود را به آسمان مي برد.
فاطمه که عاشقانه علي را دوست داشت.
وقتي خبر پرواز علي اش را شنيدم از زبان دخترک کوچکشان، دخترک معصوم و ساده و تيز هوششان. گريستم براي تنها شدن فاطمه و دخترکش.
ساعت تفريح گوشه اي کنار دفتر مدرسه ايستادم و او را مي نگريستم با نگاهي ساده و بچه گانه که شايد به خيال خود براي تسلي به ديدنش شتافته بودم.
دخترکش را گفتم "مي دانم. سخت است."
و گريستم.
پاسخم داد ...........