بگوييد که بر گورم بنويسند: زندگي را دوست داشت ولي انرا نشناختمهربون بود ولي مهر نورزيد طبيعت را دوست داشت ولي از ان لذت نبرد در ابگير قلبش جنب و جوش بود ولي کسي بدان راه نيافتدر زندگي احساس تنهايي مينمود ولي به کسي دل ندادو خلاصه بنويسيد زنده بودن را براي زندگي دوست داشت نه زندگي را براي زنده بودناين هم به ياد استاد فريدون فروغي