دلم خاكستري رنگ است امروزهواي خانه با من در سكوت استاگر چه در كمين ، شب ايستاده ستسمج تر ، عصر دلتنگ است امروز نمي خواهم دگر از عشق گويمو يا سردي به روح تو ببارمو يا آتش به دست تو سپارمهمه انديشه هايم ذوب گشتهاميد سبز بودن هم ندارمشگفتا روح سرسختم ، ايستاده ست !شكستن ، مايه ننگ است امروزنمي دانم كه تا كي تاب دارم اميد از روزهاي ناب دارم !از اين آشفتگيها خسته گشتمنمي گويم ولي بيهوده گشتمدل از تنهايي ايام خسته ستدر باغ جواني حيف ، بسته ست !همه گويند : تقصير از توست !دلت سنگ است و روح تو مريض است !ولي فرياد ، فرياددل من پر زباران است امروز $("div.commhtm img").each(function () { if ($(this).attr("em") != null) { $(this).attr("src","http://www.parsiblog.com/Images/Emotions/"+$(this).attr("em")+".gif"); } });