جوانمرد بودن در عين مرد نبودن ... شهرت در اوج پيدا نبودن ...
شکفتن هنگام پژمردن ... برخواستن در لحظه ي افتادن ...
اينها همه يعني چيزي نوشتن فاطمه ... يعني سبز ماندن پس از سرخ رفتن ...
بين در و ديوار آرام خفتن ... سيلي خوردن و باز يا علي گفتن ...
در يک کلام يعني مرگ را عمري به بازي گرفتن ..