ديدار حسن و حسين عليهما السلام :دومين خـواسته فاطمه عليها السلام در روز قيامت از خداوند چنيـن است: خدايا! حسن و حسين را به من بنمايان. در اين لحظه، امام حسـن و امام حسيـن عليهما السلام به سوى فاطمه صلوات الله عليها مى روند، در حالـى كه از رگهاى بريده حسيـن عليه السلام خـون فـوران مـى كنـد. پيامبر خـدا صلي الله عليه و آله مى فرمايد: هنگامى كه به فاطمه گفته مـى شـود وارد بهشت شو، مى گـويد: هرگز وارد نمـى شـوم تا بدانـم پـس از مـن با فرزندانم چه كردند؟ به وى گفته مـى شـود: به وسط قيـامت نگـاه كـن. پـس بدان سمت مى نگرد و فرزندش حسيـن را مى بيند كه ايستاده و سر در بـدن نـدارد. دخت پيـامبـر صلي الله عليه و آله نـاله و فـريـاد سـر مـى دهـد. فرشتگان نيز (باديـدن ايـن منظره) ناله و فرياد بـر مـيآورنـد. امام صادق عليه السلام مى فرمايد: حسيـن بـن على عليه السلام در حالى كه سر مقدسـش را در دست دارد، مـيآيـد. فـاطمه عليها السلام بـا ديـدن ايـن منظره نـاله اى جانسـوز سر مى دهد. در ايـن لحظه، هيچ فرشته مقرب و پيامبر مرسل و بنده مومنى نيست مگر آنكه به حال او مى گريد.
در ايـن موقعيت، خداوند به خشـم آمده، به آتشـى به نام «هبهب» كه هزار سال در آن دميده شده تا سياه گشته و هيچ آسـودگـى در آن راه نمى يابد و هيچ اندوهى از آنجا بيرون نمى رود، دستـور مـى دهد كشندگان حسيـن بـن على را برگير و جمع كـن... آتش به فرمان پروردگار عمل كرده، همه آنها را بر مى چيند...