وبلاگ :
همسفرمهتاب
يادداشت :
خشم
نظرات :
33
خصوصي ،
170
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
علي
راستي ، خانه ي دوست کجاست ؟
توي جنگل ؟ سر ِ کوه ؟
يا که در دشت ِ وسيع ده دور ؟
مادري مي پرسد ،
پدري مي گويد ،
دختري خسته جگر مي نالد ،
خانه ي دوست کجاست ؟
کودکي خنده به لب
با سر انگشت ِ اشارت گويد :
" دوست آنجا ، آنجاست .
نزد ِ آن سکه ي تابنده ي نور
يا نه ، بالا تر از آن
پيش ِ ناهيد ِ فلک
........يا زهره . "
هر که را مي پرسي
خانه ي دوست کجاست ؟
مي گويد : " ........
کو چه اي بالاتر ، پايين تر . "
يا که آنسوي کره ،
شايد اين خانه ي تاريک ِ فقير ،
نيست اندر خور او
آن طرف تر شايد
مسکني بگزيده......
هر کسي بر حسب ِ فکر ، گماني دارد
بر خلاف دگران
توي آن کوچه ي نور ،
پير مردي است که او مي داند
خانه ي دوست کجاست .
پير مرد مي گويد : " دوست اينجاست ، اينجا
دوست در خانه ي توست .
خانه ي دوست ، دل ِ پاک ِ شماست .
( فروغ نفيسي )