وبلاگ :
همسفرمهتاب
يادداشت :
الهي سينه اي ده آتش افروز
نظرات :
27
خصوصي ،
89
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
رنگين كمون
صبح شسته رفته بود و جاده
دره هاي نيم خفته را
روي دوش مي كشيد
تا بلند آبي افق
ابرها گشوده بادبان
پشت سر نهاده آشيان كوه
پر كشان
مقصد گريزشان جزيره پريده رنگ ماه
بحر
فرش نيل تاب
با لبي نهان و پيچ پيچي به جان
مرغ ها به جانش اوفتاده در چرا
سبز سبز
خاك و آسمان
ضربه تبر شنيده مي شد از نهفت بيشه زار
باد
گاهواره بسته بر كبوده ها
مي دويد خوش خوشك سبك ز روي شاخه ها
آن زمان كه آفتاب
تيغ مي كشيد
تا كلاه برق پوش قله را به سوي دره كج كند
من شكوه اين سپيده را
با سرود نامت اي ستوده مي شكافتم
روي واژه هاي شبنم شبانه
مي شتافتم