داوود در جواب ما و آنها که اصرار ميکرديم استراحت کند که بعدها بهتر خدمت کند . . .
فقط لبخند مي زد .
آن لبخندي که الان که اين مطالب را مي نويسم و حدود ۲۳ سال از آن زمان ميگذرد
در قلب من و ديگر دوستان جاي دارد و دلم انصافاً براي آن لبخند و صاحب آن تنگ
شده است . و مي گفت : . . .
کي زنده است که به پا نياز داشته باشد .