” … اين نميشود: نياکان ما در گذشته چنين ميکردند، ما هم چنين ميکنيم. چهارشنبهي آخر سال ميشود آخر سال شمسي، چهارشنبهي آخر اسفند ميشود. بسياري از خانوادهها که بايد بگيم: خانوادههاي احمقها، بسياري از خانوادههاي احمقها، د يالا، آتشي روشن ميکنند، هيزمي روشن ميکنند؛ بعد آدمهاي سرومروگنده با اين هيکلهاي نمدونم چنين و چنين، از روي آتش ميپرند؛ “اي آتش زردي من از تو، سرخي تو از من” اين چقدر حماقت است. خب چرا چنين ميکنيد؟! ـ آقا اين يک سنتيست مال ما مردم از قديم پدران ما چنين ميکردند. قرآن ميگه: “اَولو كان آبائهم لايعقلون شيئاً …” اگر هم پدران و گذشتهتون چنين کاري ميکردند، شما وقتي ميبينيد يه کار احمقانه است و دليل خريت پدران شما است؛ روشو بپوشيد. چرا دومرتبه اين سند حماقت را هي سال به سال تجديد ميکنيد. اين فقط يک سند حماقت است. که هي کوشش ميکنيد که اين سند حماقت را هميشه زنده نگهش داريد. ماييم که چنين پدر و مادرهاي احمقي داشته ايم. “اَولو كان آبائهم لايعقلون شيئاً …” از طرف ديگر، قرآن نميگويد: “هرچه که سنت است، پس بايد در هم کوبيد و هر چه که نو است، نوگرايي …” يه عده هم ميگند: “نوگرايي” اين چهطور؟! نوگرايي هم درست نيست …”
http://www.bazgasht.net/