مرثيه
رسم است هرکه داغ جوان ديد ، دوستانرافت برند ، حالت ِ آن داغ ديده رايک دوست زير بازوي او گيرد از وفاو آن يک ز چهره پاک کند اشک ديده راو آن ديگري بر او بفشاند ، گلاب و شهدتا تقويت کند دل ِ محنت چشيده رايک جمع دعوتش به گل و بوستان کنند تا بر کنندش از دل خار خليده راجمع دگربراي تسلاي او دهندشرح ِ سياهکاري ِ چرخ خميده راالقصه هر کسي به طريقي ز روي مهرتسکين دهد مصيبت ِ بر وي رسيده راآيا که داد تسليت خاطر ِ حسين ؟چون ديد نعش ِ اکبر (س) در خون تپيده راآيا که غمگساري و اندوه بري نمودليلاي داغ ديده ه زحمت کشيده را بعد ار پسر ، دل ِ پدر آماج تير شدآتش زدند لانه ي مرغان ِ پريده را ( ايرج ميرزا )