• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : ورودكاروان اسرا به شام
  • نظرات : 53 خصوصي ، 131 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     

    ببخشيد من متوجه نشدم كه شما پيامها را خصوصي كرده ايد

    دو بار پيام فرستادم

    سلام به شما خواهر گرامي

    ممنون از اينكه به من سرزديد

    اگر چه من خود را لايق برگزيده شدن نمي دانم اما از تمام دوستاني كه لطف فرمودند كمال تشكر رادارم

    با تشكر از ارسال عكس با اجازه شما آن را در وبلاگم استفاده مي كنم

    موفق باشيد

    من يك گروه به عنوان مهدويت ايجاد كرده ام كه رسما از شما خواهر گرامي جهت عضويت دعوت به عمل مي آورم

    سلامتي و تعجيل در فرج آقا امام زمان صلوات

    با سلام خدمت شما خواهر گرامي

    ممنون از اينكه به من سرزديد

    اگر چه من خودم را لايق برگزيده شدن نمي دانم اما با تمام وجود

    از دوستاني كه مرا پيشنهاد دادند تشكر مي كنم

    وبلاگ خوب و پر محتوايي داريد

    به اميد روزي كه تمام بچه شيعه ها چه دختر و چه پسر در نشر معارف اهل بيت ع بكوشند

    سلامتي و تعجيل در فرج آقا امام زمان عج صلوات

    راستي . از بابت قرار دادن لينك بنده در وبلاگتان بسيار ممنون شما مي شوم. محبت مي كنيد. يا علي(ع) مدد

    با سلام/راستش من هفته اي سه يا چهار بار ميشينم دقيقا اين عكس وميبينم .وقتي تو چهره پاك و نورانيش نگاه ميكنم خيلي چيزها را نشون ميده خيلي حرفا ميزنه كه ما ازش غا فليم همه ما آزادي امروزمون كه راحت داريم راه ميريم مي خوابيم ميگيم و ميخنديم همه وهمه را مديون اين دلاوران وره روان آقا ابا عبدالله الحسين صلوات الله عليه هستيم.

    فقط به عنوان يه برادر كوچيك ميگم كاري نكنيم كه فرداي روز قيامت با روسياهي وشرمندگي در مقابلشون قرار بگيريم.سلام ودرود خدا بر تربت پاك همه شهدا.

    السلام عليك يااباصالح المهدي

    با سلام و تبريك به مناسبت ميلاد امام محمد باقر عليه السلام

    مطالب جالبي رو نوشته ايد من هم بعد از شام غريبان امام حسين عليه السلام مطالبي در مورد غريبي حضرت زينب (س) جمع آوري كرده بودم و در وبلاگ قرار داده ام .

    به نظر من اگه حضرت زينب (س) نبود عاشورا و كربلايي وجود نداشت و حركت حضرت زينب (س) بود كه امام حسين عليه السلام را در جهان زنده كرد .

    موفق و موئيد باشيد يا حق

    عقلت منحرف و محدود است و ايام

    حکومتت کوتاه و معدود و جمعيتت پراکنده و مطرود . روزي خواهد رسيد که منادي ندا خواهد کرد :
    الا لعنه الله علي الظالمين

    به خدا سوگند که ريشه ي ياد ما را

    نمي تواني بخشکاني و وحي ما را نمي تواني بميراني و دوره ي ما را نمي تواني به سر برساني و ننگ اين حادثه را نيز نمي تواني از خود براني .

    در شگفتم ! و بسيار در شگفتم از اين که بزرگ زادگان ِ حزب خدا به دست بردگان آزاد شده ي حزب ِ شيطان کشته شدند ! ؟

    از دست هاي شماست که خون ما مي چکد و با دهان شماست که گوشت ما کنده مي شود .

    مگر نه اين که گرگ ها بر گرد آن بدن ها ي پاک حلقه زده اند و کفتار ها آن ها را در خاک مي غلتانند ؟

    اگر اکنون غنيمت ِ تو هستيم ، به زودي غرامت ِ تو خواهيم شد . آن هنگام که هيچ چيز جز اعمال خويش را با خود نخواهي داشت و خدايت به بندگانخويش ستم نمي کند . ملجا و پناه من خداست و شکوه گاه من خداست .

    پس هر مکري که مي تواني بساز وهر تلاشي که مي تواني بکن .

    .............................
    و اگر چه روزگار ، مرا با تو هم گفتار کرد ولي من همچنان تو را حقير مي بينم و سرزنشت را لازم مي شمرم و توبيخت را واجب مي دانم .
    ولي حيف که چشم هايم اشکبار است و سينه هايم آتش دار .

    .........................

    بار خدا يا ! حق ما را بستان و از ستمگران ِ بر ما انتقام بکش و خشم و غضب را بر قا تلان ما و قا تلان حاميان ما جاري ساز .

    و چه توقع و انتظاري است از فرزندان ِ آن جگر خواري که جگر ِ پاکان را به دندان کشيده و گوشتش از خون شهيدان روييده است ؟ !

    و چگونه در عداوت ِ با ما شتاب نکند کسي که به ما به چشم بغض وکينه وخشم ودشمني مي نگرد و بي هيچ حيا و پروايي مي گويد : " اي کاش پدرانم بودند و از شادماني فرياد مي زدند : اي يزيد ! دست مريزاد ! " و بي شرمانه بر لب و دندان سيد جوانان اهل بهشت ، چوب مي زند !
    اي يزيد ! چرا چنان نگويي و چنين نکني ؟ !

    .....................

    اي فرزند ِ آزاد شدگان که برآنان منت گذاشته شد ! آ يا اين از عدالت است که زنان و کنيزان ِ تو در پرده باشند و دختران ِ رسول ِ خدا ، اسير وآواره ؟

    حجاب ِ آنان را بدري ، روي آنان را بگشايي ، دشمنان آنان را از شهري به شهري برند و روستايي و شهري بدانها چشم بدوزند و نزديک و دور و
    پست و شريف به تماشايشان بايستند ، در حالي که نه از مردانشان سرپرستي مانده و نه از ياورانشان ، مدد کاري .

    .............................
    چه گمان کرده اي يزيد ؟ !
    اين که راه هاي زمين و آفاق آسمان را بر ما بستي و ما را بسان اسيران به اين سو و آن سو راندي ، گمان مي کني که نشانگر ِ خواري ِ ما نزد ِ خدا و
    عزت و بزرگي ِ تو نزد ِ اوست ؟

    کبر ورزيدي ، گردن فرازي کردي و به خود باليدي و شادمان گشتي از اين که دنيا به تو روي آورده ، کارها بر وفق ِ مرادت شده و ملک ِ ما وحکومت ِ ما به سيطره ات در آمده است ؟ !

    کجا با اين شتاب ؟!

    آهسته تر يزيد !

     <      1   2   3   4   5    >>    >