ميلاد فرزند شجاعت
سالها از شهادت جانگداز دختر پيامبر، حضرت زهرا ميگذشت. حضرت علي(ع) پس از فاطمه با امامه (دختر زادة پيامبر اكرم) ازدواج كرده بود. امّا با گذشت بيش از ده سال از آن داغ جانسوز، هنوز هم غم فراق زهرا در دل علي(ع) بود.
براي خاندان پيامبر، سرنوشتي شگفت رقم زده شده بود. بني هاشم، در اوج عزّت و بزرگواري، مظلومانه ميزيستند. وقتي علي(ع) به فكر گرفتن همسر ديگري بود، عاشورا در برابر ديدگانش بود. برادرش «عقيل » را كه در علم نسبشناسي وارد بود و قبايل و تيرههاي گوناگون و خصلتها و خصوصيتهاي اخلاقي و روحي آنان را خوب ميشناخت طلبيد. از عقيل خواست كه: برايم همسري پيدا كن شايسته و از قبيلهاي كه اجدادش از شجاعان و دلير مردان باشند تا بانويي اين چنين، برايم فرزندي آورد شجاع و تكسوار و رشيد.(1
پس از مدّتي، عقيل زني از طايفة كلاب را خدمت اميرالمؤمنين(ع) معرفي كرد كه آن ويژگي ها را داشت. نامش «فاطمه»، دختر حزام بن خالد بود و نياكانش همه از دليرمردان بودند. از طرف مادر نيز داراي نجابت خانوادگي و اصالت و عظمت بود. او را فاطمة كلابيه مي گفتند و بعدها به «امّالبنين» شهرت يافت، يعني مادرِ پسران، چهار پسري كه بهدنيا آورد و عبّاس يكي از آنان بود.
عقيل براي خواستگاري او نزد پدرش رفت. وي از اين موضوع استقبال كرد و با كمال افتخار، پاسخ آري گفت. حضرت علي(ع) با آن زن شريف ازدواج كرد. فاطمة كلابيه سراسر نجابت و پاكي و خلوص بود. در آغاز ازدواج، وقتي وارد خانة علي(ع) شد، حسن و حسين « بيمار بودند. او آنان را پرستاري كرد و ملاطفت بسيار به آنان نشان داد(1).
گويند: وقتي او را فاطمه صدا كردند گفت: مرا فاطمه خطاب نكنيد تا ياد غمهاي مادرتان فاطمه زنده نشود، مرا خادم خود بدانيد.
ثمرة ازدواج حضرت علي با او، چهار پسر رشيد بود به نامهاي: عبّاس، عبدالله، جعفر و عثمان، كه هر چهار تن سالها بعد در حادثة كربلا به شهادت رسيدند. عباس، قهرماني كه در اين كتاب از او و خوبيها و فضيلتهايش سخن ميگوييم، نخستين ثمرة اين ازدواج پر بركت و بزرگترين پسر امّ البنين بود.
وقتي به دنيا آمد حضرت علي(ع) در گوش او اذان و اقامه گفت، نام خدا و رسول را بر گوش او خواند و او را با توحيد و رسالت و دين، پيوند داد و نام او را عباس نهاد(1). در روز هفتم تولّدش طبق رسم و سنّت اسلامي گوسفندي را به عنوانِ عقيقه ذبح كردند و گوشت آن را به فقرا صدقه دادند(1).
عبّاس يعني تا شهادت يكّه تازي عبّاس يعني عشق، يعني پاكبازي
در نگاه به قلّه هاي رفيع ايمان و شجاعت و وفا، چشم ما به وارسته مردي بزرگ و بي بديل ميافتد، به نام عبّاس فرزند رشيد اميرالمؤمنين(ع) كه در فضل و كمال و فتوّت و رادمردي، الگويي برجسته است. در اخلاص و استقامت و پايمردي، نمونه است و در هر خصلت نيك و صفت ارزشمندي، كه كرامت يك انسان به آن بسته است، سرمشق است. ما پيوسته دين باوري و حقجويي و باطل ستيزي و جانبازي را از او آموختهايم و نسل اللهاكبرِ امروز، وامدار مكتب جهاد و شهادتي است كه اباالفضل(ع) در آن مكتب، علمدار است و همچون خورشيد، درخشان.
اينك، گرچه از صحنههاي آن همه ايثار و دلاوري و وفا كه در عاشورا اتّفاق افتاد و آينهاي فضيلت نما پيش چشم جهانيان نهاد، بيش از هزار و سيصد سال ميگذرد، امّا تاريخ، روشن از كرامتهاي عباس بن علي(ع) است و نام او با وفا، ادب، ايثار و جانبازي همراه است و گذشتِ اين همه سال، كمترين غباري بر سيماي فتوّتي، كه در رفتار آن حضرت جلوهگر شد، ننشانده است.
السلام عليك يا اباعبد الله الحسين
توماس كارلايل: بهترين درسي كه از تراژدي كربلا مي گيريم، اين است كه حسين و يارانش ايمان استوار به خدا داشتند، آنها با عمل خود روشن كردند كه تفوق عددي در جائي كه حق با باطل روبه رو مي شود، اهميت ندارد و پيروزي حسين با وجود اقليتي كه داشت باعث شگفتي من است.
Thomas Carlyle has relayed this about the Tragedy of Karbala :
"The best lesson which we get from the tragedy of Karbala is that Hussain and his companions were the rigid believers of God. They illustrated that numerical superiority does not count when it comes to truth and falsehood.The victory of Hussain despite his minority marvels me
سلام
از اين كه افتخار داديد و به ما سر زديد ممنونم .
برگزيده شدن وبلاگتون رو تبريك مي گم .
وادي زيبايي را براي قلم زدن انتخاب نموده ايد . از توفيق قشنگي كه اهل بيت به شما داده اند غبطه مي خورم . مرا هم دعا كنيد .
موفق باشيد .
« اللّهُمَّ اَرزُقني شَفاعَةَ الحُسَينِ يَومَ الوُرُودِ و ثَبِّت لي قَدَمَ صِدقٍ عِندَکَ مَعَ الحُسَينِ و اَصحابِ الحُسَين »
سلام ...
دوست گرامي تو اين ايام التماس دعاي مخصوص داريم ...
راستي وبلاگ به روز شده . خوشحال ميشم مثل هميشه قدم رنجه بفرماييد .
التماس دعا
يا حق
سلام خواهر خوب و مهربانم
دوستي از من خواسته بود جواب سوالاتش را كه در كامنت شما گذاشته است بدهم. با اجازهتون خواستم جواب ايشان را بنويسم كه ديدم شما بطور كامل و جامع تمام سوالات ايشان را در اينجا بطور مستدل بيان كردهايد. حال يا آن دوست عزيز مقدمه بحث را ديده و بدون خواندن بقيه سوالات خود را مطرح كرده و يا اينكه ... به هر حال لازم ديدم از زحمات و تلاش وافري كه در اين ايام داريد صميمانه سپاسگزاري كرده باشم. در اين ايام براي من نيز خيلي دعا كنيد. هميشه سبز و آسماني باشيد.
سکوت سرشار از سخنان ناگفته است(مارگوت بيکل )...///