منو يک جاده چشم براه. جاده اي از شب تا خلوت ماه ..اخرين خانهء اين جاده تويي. اتفاقي که نيفتاده تويي. دستهايم که نياز الودن. همه عمر به سويت بودن. باز هم باش و فداکاري کن. ارزوهاي منو ياري کن.
بي عطر تو پنجره ها دلتنگ اند. همهء منظره ها بي رنگ اند.بي تو جنگل همه جايش قفس است ..گل اگر خرده نگيري هوس است؟ ..اسمان زنداني خط خطي است. زندگي پاياني خط خطي است.با کليد نفس گرم تو بود. قفل قلب من اگر. نرم تو بود. اي بهاري که چنين ارامي. شاخه در شاخه همه ابهامي. من و اين راز گشودن از تو . با همين شعر سرودن از تو. اسمان لحظهء تنهايي تو. ماه اينه زيبايي تو. کهکشانها که درنگي دارند. پولک رنگ به رنگي دارند.هر يک آزيني. تاري از مو. ..يک گل تازه به کنج گيسو. در شب شعر نگاهت اي دوست. مانده ام چشم براهت اي دوست؟؟؟ .لب تو نقطهء اغاز وجود. ابرويت منحني. بود و نبود. در شب خالي دريا و درخت. موج گيسوي تو. طوفاني سخت. شب تو تجربه اي رويايي. اخرين فرصت استسنايي. ميرسم . ميرسم.اخر يک روز. به تو. اري به تو.اي عشق هنوز. ؟؟
همسفر درياها
همدرد بال و پر درُناها. تو بشارت به پرستوهايي. مايه جراعت. آهوهايي. روح ازاد کبوترها.تو. رويش شاد سنوبرها تو. ميوه ها با تو رسيدن دارند. سيب ها حسرت چيدن دارند. با تو گيلاس با چشم بيدار. که نوازش کني او را يک بار. سبزه تا يک نفس اميخت بتو. سبز و سر زنده بر انگيخت زه تو. چشم بد تا به ابد دور از تو . که بُود مستي انگور از تو .؟
لبت از نقمهء شادي لبريز. نفست مثل قناري يک ريز. چکه يي سرخي رويت اي داد؟ ...صبحدم در چمن لاله فتاد. سرخ شد لاله زه شرم رخُ تو .؟ ..خنده کردي و شدي پاسخ تو . تا که در اينه لبخند زدي. باورم شد که تو جادو بلدي؟ ..
تو به جادو هم رونق دادي. سر. را مرتبه حق دادي؟
تا ديداري. نازنين گل..
ب د ر و د
به ماه در شب برفي قسم. که افتاب تريني تو