دست تو باز مي کند.
پنجره هاي بسته را..هم تو سلام مي کني
رهگذران خسته را..کوچه در انتظار تو.تا که کند نثار تو لاله دسته دسته را..دست تو باز مي کند.
رهگذران خسته را..دوباره پاک کردم
و به روي رفت گذاشتم.اينه قديمي.
غبار غم شکسته را.پنجره بي قرار تو.
کوچه در انتظار تو.تا که کند نثار تو
لاله دسته دسته را..شب به سحر رسانده ام.
ديده به ره نشانده امگوش به زنگ مانده ام.
جمعه عهد بسته را.اين دل صاف کم کمک
شده است سطحي از ترکآه شکسته تر مخواه..
اينيه شکسته را.