• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : درس زندگي
  • نظرات : 41 خصوصي ، 392 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام نرگسم اومدم برات از مشيري بنويسم:

    شب تاريك و « بيم موج » و گردابي چنين هائل

    كجا دانند حال ما « سبكباران ساحل ها »

    ((حافظ ))

    ***

    در آن شب تاريك وآن گرداب هول انگيز،

    حافظ را

    تشويش توفان بود و « بيم موج » دريا بود !

    ما، اينك از اعماق آن گرداب،

    از ژرفاي آن غرقاب،

    چنگال توفان بر گلو،

    هر دم نهنگي روبرو،

    هر لحظه در چاهي فرو،

    تن پاره پاره، نيمه جان، در موج ها آويخته،

    در چنبر اين هشت پايان دغل، خون از سراپا ريخته،

    ***

    صد كوه موج از سر گذشته، سخت سر كشته،

    با ماتم اين كشتي بي ناخداي بخت برگشته،

    هر چند، اميد رهائي مرده در دل ها؛

    سر مي دهيم اين آخرين فرياد درد آلود را :

    - (( ... آه، اي سبكباران ساحل ها ... ! ))