نرگس عزيزم
بيا كه در سرزمين آبهاي هميشه آبي منتظر حضور گرمت هستم .
اين روزها همه جا را گشتم و ديدم كه تو چگ.نه همه فكرت راي رهائي سرزمينمان بود و هست .
بوسه بر انگشتان مهربانت ميزنم كه هر واژه اي را كه نگاشته اي بوي وفا و يكرنگيست.
براي بغض گرفته نوشته ام كه امروز من به سزار ايمان كامل آوردم .
يادش چون شرابي ناب جانم را مست ميكند.
اكنون به ياري خدا و و امپراطور كه نام زيبايش ذكر تسبيحات منست و كارگشاي مشكلاتم گشته ، باز هم در سرزمين آبهاي هميشه آبي منتظر قدمهاي توام كه بر چشمخانه ام افتخار فرود دهي .
هيچگاه وفا و يكرنگي تو از يادم نخواهد رفت.
حتما سزار شاهد اين خوشحالي من است كه از شما بر من رسيده.
بيا كه دلم برايت تنگ شده .
قرار ما دوباره سرزمين آبهاي هميشه آبي
بهار