• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : طلوع دل انگيز خورشيد ولايت مبارك
  • نظرات : 16 خصوصي ، 110 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3   4   5    >>    >
     
    به آفتاب سلامي دوباره خواهم داد
    به جويبار كه در من جاري بود
    به ابرها كه فكرهاي طويلم بودند
    به رشد دردناك سپيدارهاي باغ كه با من
    از فصل هاي خشك گذر مي كردند
    به دسته هاي كلاغان
    كه عطر مزرعه هاي شبانه را
    براي من به هديه مي آوردند
    به مادرم كه در آينه زندگي مي كرد
    و شكل پيري من بود
    و به زمين كه شهوت تكرار من درون ملتهبش را
    از تخمه هاي سبز مي انباشت سلامي دوباره خواهم داد
    مي آيم مي آيم مي آيم
    با گيسويم : ادامه بوهاي زير خاك
    با چشمهايم : تجربه هاي غليظ تاريكي
    با بوته ها كه چيده ام از بيشه هاي آن سوي ديوار
    مي آيم مي آيم مي آيم
    و آستانه پر از عشق مي شود
    و من در آستانه به آنها كه دوست مي دارند
    و دختري كه هنوز آنجا
    در آستانه پرعشق ايستاده سلامي دوباره خواهم داد



    سلام نرگسم اومدم بگم هميشه هميشه به يادتم هميشه

    عاقبت بند سفر پايم بست
    مي روم خنده به لب..خونين دل
    مي روم از دل من دست بدار
    اي اميد عبث بي حاصل
    سلام...ممنونم که بهم سر ميزنيد...شرمنده که دير سر زدم

    .....خيلي وبلگتون عاليه...آدم دلش باز ميشه...لينكتونم گذاشتم...

    سلام .. خيلي عالي بود .. من هم اين عيد رو ( البته مثل هميشه با يه خورده تاخير ) خدمتتون تبريک عرض ميکنم .. اين آهنگ هم خيلي به اين ايام مياد .. التماس دعا .. يا علي
    خواهر خوبم وبلاگتون خيلي صميمي وخوبه اگه وقت داشتيد يه سر هم به من بزنيد خوشحال ميشم
    + سيد محسن 

    به نام حضرت دوست

    به نام الله پاسدار حرمت خون شهيدان

    اين جمله هيچ گاه از ذهنم پاك نميشه برنامه

    سپاه پاسداران بود كه در دهه 60 از تلوزيون پخش ميشد

    يادش به خير

    راستي به من خرده ميگيرند كه

    كامنتهاي من هيچ ربطي به موضوع مطالب وبلاگها ندارد

    شايد اينگونه باشد

    آخه نه سوادش را دارم كه بفهمم ديگران چه ميگويند

    و نه

    قلمش را كه توانمند باشد و شيوا سخن بگويد

    پس حال كه مفيد نيستم

    ماندنم بي فايده است

    بايد رفت

    آنهم به راه خيبريون

    در پناه حضرت دوست

    به نام حضرت دوست

    به نام الله پاسدار حرمت خون شهيدان

    اين جمله هيچ گاه از ذهنم پاك نميشه برنامه

    سپاه پاسداران بود كه در دهه 60 از تلوزيون پخش ميشد

    يادش به خير

    راستي به من خرده ميگيرند كه

    كامنتهاي من هيچ ربطي به موضوع مطالب وبلاگها ندارد

    شايد اينگونه باشد

    آخه نه سوادش را دارم كه بفهمم ديگران چه ميگويند

    و نه

    قلمش را كه توانمند باشد و شيوا سخن بگويد

    پس حال كه مفيد نيستم

    ماندنم بي فايده است

    بايد رفت

    آنهم به راه خيبريون

    در پناه حضرت دوست

    عشق يعني با رقيه راز کن ×××××با سکينه تا فلک پرواز کن
    عشق يعني کظم غيظ کاظمي ××××معني دارالشفاي هاشمي
    ......
    سلام وبلاگ خوب و قشنگي داري موفق و پيروز باشيد
    خوشحال مي شم شما رو در وبلاگم زيارت کنم
    التماس دعا

    سلام دوست عزيز .. ممنونم که مدام سر مي زنيد
    من هم اگه چند روزي نبودم .. که البته بودم ولي چه بودني .. و حالا آمدم و باز چه آمدني ..

    *********************
    مسلمان ها !! ... ننگ است .. ننگ ... امروز يد هر جاي دنيا در مورد پرچم يك كشور يا مرزهاي جغرافيايي اش يا يكي از شخصيت هايش سخن ناروايي گفته شود ... آن كشور زمين و زمان را به هم مي ريزد و آسمان و زمين را به هم مي دوزد و ... اما قرآن ...

    *********************
    شاد باشيد

    سلام دوست عزيز .. ممنونم که مدام سر مي زنيد
    من هم اگه چند روزي نبودم .. که البته بودم ولي چه بودني .. و حالا آمدم و باز چه آمدني ..

    *********************
    مسلمان ها !! ... ننگ است .. ننگ ... امروز يد هر جاي دنيا در مورد پرچم يك كشور يا مرزهاي جغرافيايي اش يا يكي از شخصيت هايش سخن ناروايي گفته شود ... آن كشور زمين و زمان را به هم مي ريزد و آسمان و زمين را به هم مي دوزد و ... اما قرآن ...

    *********************
    شاد باشيد

    سلام آسموني

    خواهر نرگس به خدا بد عادتمون كردي!ميگي چرا؟از بس كه مهربوني و لطف داري نسبت به همه و تا يكي 2 دفعه بهمون سر نميزني،جاي خاليت كامل احساس ميشه

    انشاالله هر جا هستي موفق باشي

    سلام آبجي

    ممنون

    خيالمو راحت كردي

    آخه هيچ پيامي نمي داد

    منم خب ...

    راستي ديگه همين روزاست كه آپ كنم

    به روي چشم

    و باز هم ممنون

    او همه چيزش را از دست داده بود ، جز دلش را. فانوس روشن دلش را در کوچه باغ هاي دهکده مي گرداند و دل تيره و گرفته ي همه را روشن و باز مي کرد. روزي ، بي خبر ، همه را گذاشت و گذشت. سنگ قبري که در مزار او در آفتاب مي درخشيد ، ياد او را زنده مي کند.پروانه اي روي مزارش مي نشيند و رنگين کمان را نقاشي مي کند.

    سلام عزيزم

    نميدونم چرا كامنت من ثبت نميشه

    الان دوباره دارم امتحان ميكنم

    شايد بيشتر از 20 بار برات كامنت گذاشتم ولي ثبت نميشه

    اميدوارم كه الان بشه

    متقابلا ميلاد حضرت ثامن الائمه رو بهت تبريك ميگم

    مويد باشي

    بانو

    باز هم سلام...... نه من فقط توي وبلاگم يكي از پست هاي ايشون رو كه متعلق به شهادت شهيد سزار بود گذاشته ام....... التماس دعا
    اي چشم خمارين تو و افسانه نازت .. وي زلف کمندين من و شبهاي درازت ..شبها منم و چشمک محزون ثريا .. با اشک غم و زمزمه رازو نيازت .. خود کيستي اي نغمه نوازنده بي سيم .. امشب به جگر ميخوردم زخمه سازت ..باز آمدي اي شمع که با جمع نسازي ..بنشين و به پروانه بده سوزو گدازت .. سر کن به شب و ناله شبگير من اي دل .. تا شبرو عشقيم نشيب است و فرازت .. گنجينه رازيست به هر مويت و زان موي .. هر چنبره ماريست به گنجينه رازت .. در خويش زنيم آتش و خلقي بسر آريم .. باشد که ببينيم بدين شعبده بازت ..کبک و بره شايد به سر سفره شاهان.. درويش تو سر کن به همين نان و پيازت ..شهري به تو يار است و غريب اينهمه محروم .. اي شاه بنازم دل درويش نوازت .. (( يادش بخير ))
       1   2   3   4   5    >>    >