وبلاگ :
همسفرمهتاب
يادداشت :
طلوع دل انگيز خورشيد ولايت مبارك
نظرات :
16
خصوصي ،
110
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
فانوس
. برخي وقتها چشمهايم دوخته شده به سوئي ... براي لحظاتي در بودنم عميق مي شوم ... چند ثانيه و شايد هم چند دقيقه ... گذر در بعد بي زماني را حس مي كنم ... نگاهم به دور دستهاي زندگي دوخته شده ... و سكوت در تمامي دلم حاكم است ... به كجا مي رود انديشه هايم ؟ نمي دانم ... حسي عجيب تمامي بدنم را مي گيرد ... حالتي مثل خلسه ... شايد لحظاتي پيوندي با او ... ؟ ... برخي اوقات اين دقايق جلوي كيبورد كامپيوترم نيز اتفاق مي افتد ... انگار كليدها فرو مي ورند و بالا مي آيند و مي نويسند ... يا هو ...بعد از اين كلمه چيزي ندارم بنويسم ... حالم خوش نيست ... چيزي در درونم كش مي آيد ... ناگهان به خود مي آيم ... رنگ آبي زيباست ... رنگ آبي رنگ اوست ... برخي اوقات رنگ آبي سبز است ... سبز نشان آمدن اوست ... گاهي رنگ سبز رنگ سفيد است ... رنگ سفيد آغاز پاكي هاست ... رنگها در مقابل مردمك چشمم عوض مي شوند ... خونم در قلبم جريان بيشتري يافته ... گرمي دستهايم بر روي پيشاني قرمزي انداخته ... صدائي در سكوت دلم شنيده مي شود ... ياهو ...