به نام او كه هر چه كرديم به چشم كرمش زيبا بود
قرار ما حرم توست
هر كه درد ندارد ، نبايد هم كه بيايد!
چشمانم به من دروغ نمي گويند
خودم ديدم ، خادمان حرم داشتند
بي دردي را ، نامردي را جارو مي كردند
هرچند درد ما هم قابل نيست ، وگرنه دوري اين همه به درازا نمي كشيد...
نشاني كامل تو را
آهو بچه هايي كه خاطرشان جمع بود به خاطرم سپردند
و من صاف پيچيدم به سمت چشمهايت !
اي كاش مي توانستم چيزي بگويم تا رضا دهي
رضاي من تويي !
دلها را آب مي كني وگرنه اين همه دريا مگر مي شود از چشم خانه اي بتراود ؟!
مكان ، امكان تو را ندارد
از قدمگاه نگاهت آفتاب قد مي كشد !
مشت زائرانت را اگر بگشايند دست كم بهشت را در خود دارد!
قرار ما حرم توست
زيارت نامه ات ، زيارتنامه نيست زبان عاشقي ست!
نگاهت به غزالان غريب دل مي دهد!
اي تدارك تقدير
تكليف شبهاي بيداري روشن مي سازي
فرشته ها نيز تاب نمي آورند كه نيايند
از پاي نگاهت اي كاش برنخيزم ، برايت بميرم!
وقتي تو هستي مرگ كاري ندارد
در روزگار قحطي مرد و عشق ، مهرباني نگاهت را كه مي بيند دست بردار نيست
مگر مي شود تو را سير ديد ؟!
كبوتران حرم غم ندارند
شيب تو نيز صعودي ست
مرا نمي رسد با غريب نوازي تو كنار بيايم
دل كه مي گيرد سراغ تو را مي گير