اين حريم كيست با نو و جلال آميخته
جلوه اش چون باغ جنت با جمال آميخته
آستان زاده موساست اينجا كز ازل
مهر او با جان سرشته با خيال آميخته
دست و پا گم مي كند جبريل اينجا چون نسيم
بوي غربت بسكه با عطر وصال آميخته
ضجه افلاكيان و هاي هاي خاكيان
با صداي مبهم پرواز بال آميخته
از دل گلدسته ها تا دوردست آسمان
صوت داوودي ست با لحن بلال آميخته
اي خوشا آن كس كه اينجا همچو شمع چلچراغ
در وجودش شعله با اشك زلال آميخته
رو بر اين دار الامان كن از سر صدق و يقين
دل بگير از باور با احتمال آميخته