بمژگان سيه کردي هزاران رخنه در دينم**بيا کز چشم بيمارت هزاران درد برچينم الا اي همنشين دل که يارانت برفت از ياد**مرا روزي مباد آن دم که بي ياد تو بنشينم/...... ...../جهان پيرست و بي بنياد از اين فرهاد کش فرياد** که کرد افسون و نيرنگش ملول از جان شيرينم ....../زتاب آتش دوري شدم غرق عرق چون گل**بيار اي باد شبگيري نسيمي زان عرقچينم ...../جهان فاني و من باقي فداي شاهد و ساقي** که سلطاني عالم را طفيل عشق ميبينم. ...../اگر بر جاي من غيري گزيند دوست حاکم اوست**حرامم باد اگر من جان بجاي دوست بگزينم. .............خوشحال ميشم به کلبه ي ما هم سري بزني/ در اوج باشيد..