• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : زندگي تسبيح است
  • نظرات : 38 خصوصي ، 329 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    لام

    خسته نباشيد صبح تان بخير

    مطلب تان زيبا بود

    خدا خيرتان دهد

    در مورد مطلب هم كه فرموده بوديد نمي دونم شايد اين شوق تون نسبت به محبوب رو مي رسونه

    من يادمه آن زماني كه خيلي حال داشتم وقتي كلمه حسين رو مي شنيدم هق هق مي زدم زير گريه گاهي اوفات مي نشستم تو مسجد دانشگاه سرمو پايين مي انداختم و مي رفتم به رويا روياي زيارت امام حسين(ع) چشامو مي بستم و در خيال خودم مي رفتم حرم امام حسين جالب اينجاست كه تو رويا هم نمي تونستم از درم حرم برم تو مي ترسيدم اگه برم تو ديگه نمي تونم بيام بيرون يعني مي مردم. در همون حالي كه اين فكرارو مي كردم اشكم مثل آبشار مي ريخت. بعد كه از اون حالت بيرون مي اومدم مي گفتم خدايا اگه يه زماني خواستم برم زيارت چطوري مي تونم برم فكر كنم تا دروازه كربلا هم نتونم برم. يك زماني من اين احساس رو داشتم. اين ناشي از شوق است. آدم وقتي به يك كسي شوق داشته باشه مخصوصا اون محبوب اگه امام باشه خوب معلومه جذبه امام رو مي گيره خوش به حال تون دعا كنيد من هم دوباره اون احساس رو پيدا كنم.

    به روزم

    تشريف بياوريد در خدمت باشيم

    به اين لينک ها هم سري بزنيد بد نيست:

    http://www.entekhab.ir/display/?ID=9364&page=1

    http://www.entekhab.ir/display/?ID=9367&page=1

    http://www.entekhab.ir/display/?ID=8965

    التماس دعا

    يا علي