وبلاگ :
همسفرمهتاب
يادداشت :
شايد فردا هيچوقت نيايد.......
نظرات :
30
خصوصي ،
167
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
بانوي شعر
وقتي دلت مي گيره از اينکه غريبي و تنها وقتي دلت مي گيره از اينکه تو خونه چشمات يه پنجره نيست تا بشيني پشتش و گريه کني وقتي هيچکي و نداري که به گريه هات نگاه کنه نمي دونم اينو مي دوني يا نه اون موقع تو هم منو کم داري اون موقع که منم مثه تو دنبالتم اما پيدات نمي کنم اما نمي تونم بهت برسم .... حالا با همه ي اين حرفا اگه هر شبم بنويسم باز با نوشته هام هم بهت نمي رسم حالا با تمام اين حرفات اگه بهت برسم بازم ميري و تنهام مي زاري حالا با تموم اين حرفا نميشه بهونه آورد که موندنت واجبه آخه تا نخواي تا نخواي که باور کني با بودنت جون مي گيرم تا نخواي باور کني که خون تو رگام جاري ميشه وقتي نگات مي کنم تا نخواي باور کني…………… موندت واهي حتي اگر رازي بشي که بموني حتي اگه باور کني که ميشه موند با تمام بهونه ها با تموم دل گرفتگي ها با تموم من با تموم خودت .......