نرگس عزيزم سلام
خوبي خانمم؟
دل منم برات تنگ شده بود اينو وقتي اومدم برات كامنت بزارم فهميدم.
نرگسم همه حرفايي كه زدي موافقم و همينطور كه گفتي اين چيزها هر روز اتفاق مي افته و همه ميبينيم و با يه حيف شد و چه بد شد و .... تمومش ميكنيم و نميدونم چرا هيج وقت نميخوايم كه اينطور نباشيم نميدونم شايد اينم خاصيت جسمي ادمي باشه نه روحي اما ميشه تغيير كرد ميشه روزهامون با هم فرق داشته باشه ميشه تا وقتي كه بود از همديگه خوب بهره ببريم به اين فكر كنيم كه شايد 1 دقيقه ديگه نباشيم و حسرت هايه بعدش. چرا حسرت چيزي كه ميتونيم باشيم رو بخوريم. اگه نميشد اونوقت بايد حسرت ميخورد.
اگه ما انسانها از سرشت و ذات خودمون خبر داشتيم قول ميدم كه هيچ كدوم از اين اتفاق ها نمي افتاد.