سلام نرگس جان خوبين. نوشته شما را خوندم. بايد عرض بكنم آينده كه از براي ما نيست آسنده از براي ديگران است ما حتي نميتونيم براي يك ثانيه بعد برنامه ريزي بكنيم همه چيز همين لحظه اكنون است.ما به چه اعتباري موقعيتهاي خوب خودمان را از دست ميدهيم مگر عصبانيت جهل ناداني و........ از سپاه لشكر كفر نمي باشند مگر اينها از ياران شيطان نيستند پس چرا ما سپاه ايمان را رها ميكنيم و با سپاه جهل خمنشين ميشيم چرا كظم غيظ را از اقامون از اماممان ياد نميگيريم چرا خشم خودمون را نميخوريم خشم غم نا اميدي و ............ (خصوصيت هايي از اين دست) را بايد همون لحظه خورد .نبايد اونها را با خودمون همراه داشته باشيم بدونيم لذتي كه در بخشيدن هست در نرمش و در مهرباني و خصوصيات پسنديده ديگر هست در هيچ چيز ديگر نيست. بلند شيم عزممون را جزم بكينم بياين با خوبان همنشين بشيم از هرچي بدي و پليدي و ناپاكي است هجرت كنيم و بهترينها را از خوبان طلب بكنيم بدانيم هر كاري كه از ما سر ميزنه اول به خدا ميرسه و بعد به بنده خدا اگه اين را بدونيم شايد از خوبي مثل خدا شرممون بشه شايد اگه بدونيم هر لحظه خدا شاهد و ناظر اعمال ما است در كارهامون تجديد نظر بكنيم
من به خدا قول دادم كه با كمك خودش هرچه زشتي است از خودم دور بكنم مگر نه اينكه قول داديم با كاروان نور همراه بشيم پس شرطش اين است كه با انها اهلي بشيم
نرگس جان دوست دارم زياد بنويسم اما..........
خواهر كوچك شما
قافله نور