• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : ايليا هم به خيل شهدا پيوست
  • نظرات : 17 خصوصي ، 139 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    دل من صبوري کن ... صبوري ... !

    اون که رفت لياقتش رفتن بود و اون که موند سهمش موندن ...! دل من صبوري کن ...!

    تو که رفتي قصه تمام شد ... !؟ به گمانم اشتباه تو همين بود ... قصه اي را شروع کرده اي که اتمامش نداشتن دل من است ...! دلي که روزي دوستت ميداشت ... روزي که تمام داراي اش تو بودي ... ! رفتي چون رفتن همه داراي تو بود ، آنکه ماند ... مانده ... و در گوشه اي از دلم جاي گزيده که دست تو هم بدان نخواهد رسيد ... دلم را ميگويم ... که تصور ميکردي با رفتنت خواهم مرد ... ولي هرگز نمردم ... زنده ام ... ولي با دلي زخم خورده از تو ... ~