• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : ايليا هم به خيل شهدا پيوست
  • نظرات : 17 خصوصي ، 139 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    نرگسم سلام .....عزيزم در چه حالي اين روزها . حالت بهتر شد ؟ نگرانت بودم در ضمن دلمم برات خيلي تنگيده ابجي قشنگم . وقتي مي بينم دلت غمگينه غمهاي تو تو دل منم سنگيني مي كنه دوست دارم نرگس من هميشه شاد و خندان باشه

    منتظر آپديتت هستم گلكم .

    ديدمت با چشماني که از ژرفايش غم مي تراويد / ديدمت با سيمايي که / تجسم صميميت و زيبايي بود / ديدمت با لباني که هزار قصه ي ناگفته داشت / ديدمت با کلامي که آواي ماهور مي نواخت / ديدمت با دستهايي که / گرماي مهرباني از لابلاي انگشتانش چکه مي کرد / شکوه تنهايي مقدست مرا تا بيکرانه ها برد /و آذرخش نگاهت آتشي به خرمن دل انداخت / لک لکهاي کنار رودخانه / اينک هجرت غمگنانه ات را / به بغض و ماتم نشسته اند / آه ... شيدايم / ديدار دوباره ات را انتظار مي کشم