• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : انا انرلناه في ليله الفدر - فزت برب الكعبه
  • نظرات : 33 خصوصي ، 343 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    11   12   13   14   15    >>    >
     
    + ناهيد 
    تو مهري
    تو ماهي
    تو خوبي
    تو پاکي
    تو چون زاله ي صبحگاه بهاري
    تو برگي
    تو باري
    قرار ِ دل ِ بي قراري
    تو ريزنده برشط شوري و شوقي
    تو چون آبشاري
    نسيم ِ خوش صبحگاهي
    تو نوري
    تو شعري
    تو شوري
    تو زرفاي ي دريايِ وجد و سروري
    تو روحي
    تو جاني
    تو يادآور ِ پاکي ِ کودکاني
    تو بوي ي خوش ي بوستاني
    تو شوق ِ نويدي
    تو گلهاي سرخ و سفيدي
    تو مهتاب ي رويايي ، تابناکي
    تو خورشيد ِ خاکي
    تو موجي
    نسيمي
    نسيمي که از توست امواج ِ دريا
    تو موجي
    -که از سر چنجه هاي نسيمش نوازد
    تو وجدي
    تو شوري
    تو حالي
    تو شعر ِزخوش ِ حافظي
    تو گل هاي ِ باغي
    تو مدهوش و مستي
    تو هستي
    تو اي ، مايه ي شوق ِ من
    شادي ِ من
    (حميد مصدق)
    + ناهيد 
    با صداي ِ زنگ ِ خورشيد
    به استقبال ِ گل ِ سرخ مي روم
    در يخبندان ِ نگاه
    پزمرده
    بر مي گردم
    (فا طمه مير گماري )
    + ناهيد 
    باز کن پنجره را !
    تو اگر باز کني پنجره را ،
    من نشان خواهم داد ،
    به تو زيبايي را .
    بگذر از زيور و آراستگي
    من تو را با خود تا خانه ي خود خواهم برد
    که در آن شوکت پيراستگي
    چه صفايي دارد
    آري از سادگيش،
    چون تراويدن ِ مهتاب به شب ،
    مهر از آن مي بارد
    (حميد مصدق )
    + ناهيد 
    سالها پيش ، دلم به نگاهي گره خورد
    چشم ِ مستي ، دل ِ بيتاب ِ مرا با خود برد
    سپري مي شد ، عمرم همه در بيخبري
    طرب از خانه ي دل ،باد صبا گونه گذشت
    دل نه آرام به کاشانه گرفت و نه به دشت
    شهد و شيريني و شادي همه افسانه شدند
    گل و گلگشت و تماشا همه بيگانه شدند
    دلِ ديوانه کسي را نپذيرفت جز او
    راز ِ خود را به کسي باز نمي گفت جز او
    گر چه دنيا همه غم بود ، غمم را مي خورد
    خستگي از تن و جانم ، به نگاهي مي برد
    اگر آزرده دلي را ، دلِ غمخواري هست
    بار سنگين کند آسان ، که مددکاري هست
    گاهگاهي دل اگر حسرت ِ ديدار کشيد
    سخني نرم گه از لعل شکر بار شنيد
    غم ِ سنگين ، غم ِ فرديست که تنها ماندست
    جان ِ او مرده و تن در سر ِ دنيا ماندست
    جان اگر مرد ، تن ِ خسته بجز رنج نبرد
    ساقه شايسته ي گلدان نبود ، گل چو فسرد
    گل ِ پزمرده شدم چون تو رهايم کردي
    ريشه در مهر ي توام بود جدايم کردي
    چون گل ِ قاصدک آواره شدم در کف ِ باد
    هر پرم ، واي ز بيدادبه سويي افتاد
    (دکتر محمد جواد ضيغمي )
    تو از کدام بهار ميرسي؟؟....با کدام پرستو پيمان بسته اي؟؟ بگو کجا چه وقت جوانه ميزني؟؟....گل بهاري ام بگو....بگو که قلب من هنوز تو را بهانه ميکند....ممنون از حضورت دوست گلم...(در ضمن نياز مند دعائيم...) موفق باشيد

    بدان اي عزيز، که دعا دفتر شناسايي خداوند و حجج اوست که بر دو پايه علم و عقل استوار گرديده است. دعا آهنگي است که غافلان از راه حق و حقيقت و خفتگان اين طريق را بيدار مي کند.

    دعا مکتبي است که در آن شاگردان، اخلاق حميده و اوصاف پسنديده را مي آموزند. دعا دانشگاه عالي معنويت و عبوديت است. دعا ميدان عرضه نياز است به دادار بي نياز. دعا آسمان پرواز روح است تا بي نهايت خدا. دعا مغز عبادت است و عبادت دليل خلقت. دعا ترجمان عشق است و عشق شور زندگي. دعا هم آغاز است و هم پايان. دعا هم طلب است که موجب تصفيه است و قرب، و هم مطلوب است که موجب اشراق نور خدا بر قلب است و وصول دعا حرکت از ظلمت اسباب و علل مادي است به سمت نور قدرت الهي. دعا نردباني است از ناسوت کثرت تا لاهوت وحدت. دعا نشانه اعتماد به خداوند و وثوق به وعده اوست. دعا محک ايمان است و رابط انسان با خداوند منان. دعا بازتاب قرآن نازله است از قلب مؤمن به مصدر وحي، همانطور که قرآن از آسمان و عرش و نهانخانه سر خدا به ميان فرشيان آمد؛ و بالاخره دعا هم چنان که قرآن را بالا مي برد انسانِ از عالم بالا آمده را نيز بالا مي برد.

    سلام.

    جدا ممنون از حظور هميشه سبزتون.

    وقتي يه سرو نيمه جون

    پاشو تو آتيش مي زاره

    وقتي که ماهي مي تونه

    روزه آبو بگيره

    وقتي که عاشق مي تونه

    توي غربت

    تنها بمونه

    وقتي پرنده مي تونه

    از پريدن دل بکنه

    وقتي که خورشيد مي تونه

    دلش رو به شب بسپره

    پس چرا آدم نمي خواد

    خودش رو آدم بدونه ؟

    از بديها دل بکنه

    به سختيها تن در بده

    به آسمون نگاه کنه

    زمين زير پاشو حس کنه

    به همنوعش خدمت کنه

    مي خوام اينو بدونم

    چرا آدم نمي خواد

    خودش رو آدم بدونه ؟

    سومين شب از شبهاي قدر در راه است . همان شبي كه خداوند در باره آن مي فرمايد روح (خدا) در آن پايين مي آيد. پس بياييد به تجربه روح ‚ روح خدا در شب قدر ‚ شبي كه روح در آن پايين مي آيد و تا طلوع اش سلام الهي است نزديك تر شويم و بشنويم اين كلام را :

    او نگاه خدا است و همه خدا در نگاه اوست . او روح روح است و ريح روح كه بي آن روح مرده است و با آن روح . راه خود را باز مي يايد و روان مي گردد . زيرا او ريشه روح انسان است . و شيره شجره روح . و او باغبانيست كه دانه هاي زندگي مي كارد و زمين ات را از علفهاي هرز مرگ پاك مي كند . و بارانيست كه زمين مرده را زنده مي كند .

    او پرواز است و بال پرواز و عبور دهنده از راه ها ...

    او همان است كه به نان و آبش مثل زده اند . زيرا آنكه او را بخورد تا ابد گرسنه و تشنه نخواهد شد . و براي هميشه بي نياز و راضي و غني خواهد بود .

    روح الهي روح زندگيست . آن را به كوير مرده روحت فراخوان و شرايط را براي آمدنش مهيا كن . كه اگر بيايد كوير مرده ات بدل به باغي پر از اسرار زندگي خواهد شد...

    او همان از ياد رفته است كه ياد زنده كننده را هم با خود برده است . يابنده گمشدگان و حركت دهنده فلج شدگان ...

    قدر را بشناس و قدر روح را بدان تا روح در تو بريزد و بر تو بيايد.

    روح در شب قدر مي آيد لكن شب قدر به آن شبي كه مي گويند محدود نيست ...

    اسرار شب را درياب كه شب اسرار في الحال مي آيد . و اين قدر شب است كه شب قدر را مي آورد .

    روح را در تاريكي ها بياب كه يافتن نور در روشنايي روز ممكن نيست...

    قدر روح را بدان .... مي آيد .

    مناجات شب قدر

    اي خدا اي فاتح هر مشكلم

    وي همه آرامش جان و دلم

    بشنو از دل راز يك بي آبرو

    ده مجال گفتگويم، گفتگو

    در شب احيا به تو رو كرده‏ام

    خويش را با توبه همسو كرده‏ام

    گرچه عمري با گنه بنشسته‏ام

    گرچه قلب صاحبم بشكسته‏ام

    صبر كن، از كيفر من بر حذر

    تا كنم در خويش تجديد نظر

    بهر تو خود را مهيا مي‏كنم

    توبه را در خويش احيا مي‏كنم

    هر كه بايد رفت چون فرزند نوح

    توبه بايد، توبه از نوع نصوح

    چونكه امشب بامنيبين زيستم

    راضي از عمر گذشته نيستم

    بر تو عمري بدگماني داشتم

    بهر شيطان آشنائي داشتم

    چون بگيرم آينه در دست خويش

    فاش بينم، فاش، روي پست خويش

    گرچه دل بد كرده تكفيرش مكن

    بنده‏ات برگشته تحقيرش مكن

    هركه بر حال خراب خود رسيد

    پيش از مردن حساب خود رسيد


    براي شنيدن صداي مناجات بر روي نماد بلندگو كليك كنيد

    تلاوت جزء بيست دوم قرآن استاد شاطري

    سلام

    خسته نباشيد

    جهت ظهور امام زمان دعا كنيم

    التماس دعا

    < id=WindowsMediaPlayer1 height=45 width=90 classid=clsid:6BF52A52-394A-11D3-B153-00C04F79FAA6>

    < id=WindowsMediaPlayer1 style="WIDTH: 208px; HEIGHT: 167px" height=167 width=208 classid=clsid:6BF52A52-394A-11D3-B153-00C04F79FAA6>

    < id=WindowsMediaPlayer1 style="WIDTH: 182px; HEIGHT: 43px" height=43 width=182 align=middle classid=clsid:6BF52A52-394A-11D3-B153-00C04F79FAA6>

    اون آقايي که شبا رد ميشد از کوچه ما کيسه بدوش کو؟
    با صداي زنده ياد حاج محمد رضا آقاسي

    شهادت مظلومانه

    حيـدر كـرار، قـرآن نـاطـق

    حضرت علي ابن ابيطالب (ع)

    بر شيعيـان و محبـان آن حضـرت

    تسليت و تعزيت بـاد

     <    <<    11   12   13   14   15    >>    >