• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : انا انرلناه في ليله الفدر - فزت برب الكعبه
  • نظرات : 33 خصوصي ، 343 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ناهيد 
    چو مي خواهم که نامت را نهاني بر زبان آرم
    صدا در سينه ام چون آه مي لرزد
    چو مي خواهم که که نامت را به لوح ِ نامه بنگارم
    قلم در دست من بيگاه مي لرزد
    نمي دانم چه بايد گفت
    نمي دانم چه بايد کرد
    به ياد آور سخن هاي مرا در نامه ي پيشين
    سخن هايي که بر مي خواست ، همچون آه از دلي غمگين
    چنين گفتم در آن نامه:
    -"... "اگر چرخِ فلک باشد حريرم
    ستاره سر بسر باشد دبيرم
    هوا باشد دوات و شب سياهي
    حروف ِ نامه :برگ و ريگ و ماهي
    نويسند اين دبيران تا به محشر
    اميد و آرزوي من به دلبر
    به جان ِ من که ننويسند نيمي
    مرا در هجر ننمايند بيمي ....."
    من آن شب کاين سخن ها بر قلم راندم
    ندانستم از اين افسانه پردازي چه مي خواهم
    ولي امروز مي دانم:
    نه مي خواهم حرير ِ آسمان ، طومار ِ من گردد
    نه مي خواهم ستاره ترجمان ِ عشق ِ افسونکار من گردد
    دوات ِ شب نمي آيد به کار ِ من
    نه برگ و ريگ و ماهي غمگسار ِ من
    حرير ِ گونه ام را نامه خواهم کرد
    سر ِ مزگان ِ خود را خانه خواهم کرد
    حروف ّ از اشک خواهم ساخت
    مگر اينسان توانم ناله اي اندوهگين پرداخت.........
    (نادر نادر پور)