وبلاگ :
همسفرمهتاب
يادداشت :
انا انرلناه في ليله الفدر - فزت برب الكعبه
نظرات :
33
خصوصي ،
343
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
ناهيد
"خانه ي دوست کجاست ؟"
در فلق بود که پرسيد سوار .
آسمان مکثي کرد.
رهگذر شاخه ي نوري که به لب داشت ،
به تاريکي ِ شنها بخشيد .
و به انگشت نشان داد سپيداي و گفت :
"نرسيده به درخت،
کوچه باغي است که از خواب ِ خدا سبز تر است
ودر آن ،عشق به اندازه ي پر هاي صداقت آبي است
مي روي تا ته آن کوچه که از پشت ي بلوغ ،
سر به در مي آرد،
پس به سمت ِ گلِ تنهايي مي پيچي،
دو قدم مانده به گل
پاي ِ فواره ي جاويد ِ اساطير ِ زمين مي ماني
و تو را ترسي شفاف فرا مي گيرد
در صميميت ِ سيال ِ فضا،خش خشي ميشنوي،
کودکي مي بيني
رفته از کاج ِ بلندي بالا
جوجه بردارد از لانه ي نور
و از او مي پرسي :
"خانه ي نور کجاست "
(سهراب سپهري)