سلام
همسفر شب تاب، هنوز نميدانم چرا وبلاگ شما را براي اين حرفم انتخاب كردم، اما منظور من همه آدم ها ست نه فقط شما كه همه ما جزئي از كلي هستيم كه فراموش شده ايم.
امشب مثل هر شب خالي از ستاره هاي زيباي درخشان، پراز ستاره هاي سربي شده است. امشب هيچ چيز نمي خام بگويم كه سكوتم اعتراض به بلندي همه ذهن هاي گريخته از دام كتابيت است. من فقط مي خواهم بپرسم. ميخواهم چيزاهيي كه از بچه گي در ذهنمان فرو كردنند بپرسم.
مي خواهم بپرسم كه چرا نماز مي خوانيد ؟ چرا دعا مي كنيد ؟ چرا شب قدر بيدار مميمانيد ؟ از جهنم ميترسيد ؟ يا به طمع بهشت اين كارها را ميكنيد ؟
بقيه سوال هايم را بعدا ميگم. چون الان كسي به ديدنم اومده كه به اندازه تمام دنيا حتي بهشت شما- نه بهشت خدا - دوستش دارم.
يا حق
( فقط دوست عزيز يه نكته- بدون من مثل تو مسلمانم اما براي همه كارايم دليل دارم ؟؟؟؟؟)