مي رسد از شهر كوفه بانگ جانسوز جدائي
ذكر زينب گشته امشب باب مظلومم كجائي؟
يادگاري مانده از تو سجد گاه لاه گونت
تا سحر گيرم در آغوش آن رداي غرق خون