سلام نرگسم...ببخش چند روزي تو خودم دور از نت بودم وقتي كامنتاتو خوندم گريم گرفت..نرگسم عصر دارم ميرم يه جايي كه اسمش مسجد ابولفضله و همه ازش مراد ميگيرن ميخوام بگم برات بهترينهارو ميخوام از هموني كه كسيو نا اميد نفرستاده...نرگس تو كامنتي خصوصيت يه شعريو ميذارم كه فقط ميخوام چند بار بخونيش..محاله گريه نكني فدات بشم...
رفيق هم سفر روزهاي باراني !بيا به کوچه به پا کن ، شب غزل خوانيچه قدر فاصله انداخت بين من تا توسکوت سنگي ديوارهاي سيماني !شريعت تو مرا گفت، قبله را دريابطريقت تو مرا برد رو به حيرانيبه شيخ شهر، دو باره نوشته ام نامه:که يک نفسي تازه کن ، مسلمانيازل ازل همه آن بود ، ابد ابد اين استغزل غزل همه باقي ، نفس نفس فانيبه خانقاه نگاه تو اعتکاف کنندقلندران غزل، وقت شعر- درمانيتويي که با تو هنوز آسمان ، گل آذين استبه استعاره ، در اين مزرع چراغانيبگو به برج نشينان اين خراب آبادبا ساکنان قفس باد ، خانه ارزاني !اگر به کلبه درويشي ام نهي پا راغزل براي تو سر مي برم به مهمانيبرادرم، پدرم، اصل و فصل من عشق استچه نسبت است مرا با ي پاياني؟
خدمت خواهر گلم سلام
من هم ميلاد با سعادت حضرت امام حسن مجتبي (ع) را به شما و تمام دوستان عزيز و مهربان تبريك و تهنيت عرض مي كنم. طاعات و عبادات شما مورد قبول حق قرار بگيرد.
كريم فاطمه ( سلام الله عليها ) قربان نامت
هزاران حاتم طائي غلامت
ميلاد مسعود اولين سلاله پاک عترت ، او که خلقش حسن ، خويش حسن ، رويش حسن ، بويش حسن ، كويش حسن هم نام نيكويش حسن ، بر عاشقانش مبارك باد.
من اسير كرم گل پسر فاطمه ( سلام الله عليها ) ام
حسنييم ، بنويسيد چنين بر كفنم
التماس دعا
يا علي
سلام دوست گرامي
اتفاقا سحرگاه روز ولادت است و من ديگر بعد از سحري نخوابيدم و آمدم كه عيد ولادت امام مجتبي را تبريك بگويم ... جالب و عجيب اين است كه كامنت هام رو از آخر شروع كردم به خواندن كه اين جمله ي شما بود كه
دعاى روز پانزدهم
اللهم ارزقني فيه طاعة الخاشعين و اشرح فيه صدري بانابة المخبتين بأمانك يا أمان الخائفين
پروردگارا در اين روز به من طاعت و بندگى خاشعين درگاهت را عنايت كن و سينه مرا به توبه و انابه شرح صدر فرما به امان خود اى امان دهنده خائفين.