اي خدااين وصل را هجران مكنسر خوشان عشق را نالان مكنچون خزان بر شاخ و برگ دل مزنقلبم مسكين و سرگردان مكنباغ جان را تازه كن سرسبز داروصل اين مستان را وين بستان مكنجمع شمع خويشان برهم مزندشمنان را دور كن شادان مكناي خدااين وصل را هجران مكنسر خوشان عشق را نالان مكنچون خزان بر شاخ و برگ دل مزنقلبم مسكين و سرگردان مكننيست در عالم ز هجران تلخترهرچه خواهي كن ليكن آن مكن...