وبلاگ :
همسفرمهتاب
يادداشت :
بهار قرآن بر مومنان مبارك باد
نظرات :
38
خصوصي ،
649
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
رنگين كمون
باز يه غروب آشنا
رو سايه هاي بي صدا
باز يه غريب رهگذر
نمي دونه ميره کجا
راهي به فردا نداره
پنجره رو کم مياره
وقتي به بن بست ميرسه
يه خط رو ديوار ميذاره
رو سايه تنها مي مونه
مي خواد بره نمي تونه
کاشکي مي شد بياد خونه
کدوم خونه بي همخونه
باز يه غروب آشنا
رو سايه هاي بي صدا
باز يه غريب رهگذر
نمي دونه ميره کجا
با آيينه حرف مي زنه
بهش ميگه کي با منه
دست روي دستش ميذاره
تو فکر غم شمردنه
يه دست آشنايي نيس
تو خونه ردپايي نيس
حتي دريغ از يه صدا
گريه که هم صدايي نيس
گريه که هم صدايي نيس
رو سايه تنها مي مونه
مي خواد بره نمي تونه
کاشکي مي شد بياد خونه
کدوم خونه بي همخونه
باز يه غروب آشنا
رو سايه هاي بي صدا
باز يه غريب رهگذر
نمي دونه ميره کجا
با آيينه حرف مي زنه
بهش ميگه کي با منه
دست روي دستش ميذاره
تو فکر غم شمردنه
انگار نه انگار که سحر
برنميگرده از سفر
دوباره آفتاب ميزنه
اگه تو باشي پشت در
اگه تو باشي پشت در
رو سايه تنها مي مونه
مي خواد بره نمي تونه
کاشکي مي شد بياد خونه
کدوم خونه بي همخونه
باز يه غروب آشنا
رو سايه هاي بي صدا
باز يه غريب رهگذر
نمي دونه ميره کجا