دلم آشفته كوي تو باشد
مشامم زنده از بوي تو باشد.
يكي مست از مي جام تو هستم
اگر چه بنده اي بي پا و دستم
انيس شام تار من تويي تو
دل و دلدار و يار من تويي تو
نخواهم رفت از اين در جاي ديگر
بجز رايت ندارم راي ديگر
بشوي از دفترم خط گناهان
خدايا اي پناه بي پناهان