ديريست که دلدار پيامي نفرستاد ننوشت سلامي و کلامي نفرستاد
صدنامه فرستادم و آن شاه سواران پيکي نداوانيد و سلامي نفرستاد
سوي من وحشي صفت عقل رميده آهو روشي کبک خرامي نفرستاد
دانست که خواهد شدنم مرغ دل از دست و از آن چون سلسله دامي نفرستاد
فرياد که آن ساقي شکر لب سر مست دانست که مخمورم و جامي نفرستاد
چندانکه زدم لاف کرامات و مقامات هيچم خبر از هيچ مقامي نفرستاد